تشخیص اولیه و درمان موفقیت آمیز توکسوپلاسموزیز منتشر شده بعد از پیوند خون بند ناف

تاریخ انتشار: پنجشنبه 24 تیر 1395 | امتیاز: Article Rating

یک خانم 66 ساله مبتلا به لنفومای مقاوم آنژیوایمنوبلاستیک سلول T متحمل پیوند خون بند ناف شد. قبل از پیوند، یک تست سرولوژیک برای آنتی بادی های IgG خاص Toxoplasma gondii مثبت بود. در روز 96، وی تب و سرفه های خشک نشان داد. سی تی اسکن قفسه یک کدروت شیشه ای سنتری لوبولار منتشر شده در هر دو ریه نشان داد. با حضور DNA‌پارازیت در خون محیطی و مایع لاواژ برونشوآلوئولار، فعال شدن مجدد T.gondii تشخیص داده شد. علاوه براین، MRI مغزی فضایی ضایعه اشغال شده در لوب اکسیپیتال راست را نشان داد. بنابراین توکسوپلاسموزیز منتشر شده تشخیص داده شد. او از روز 99 پیریمتامین و سولفودیازین را دریافت کرد. هم آسیب های مغزی و هم ریوی بهبودی هایی را نشان داد اما تست PCR‌برای DNAی T.gondii در خون محیطی در روز 133 مثبت بود. در روز 146، تاری دید وی افزایش و حدت بینایی وی کاهش یافت و تشخیص آزمایشی رتینوکورئیدوتیت توکسوپلاسمیک بر مبنای نتایج ارزیابی افتالامیک صورت گرفت. از ان جایی که در روز 158، آگرانولوسیتوزیز اتفاق افتاد، ما تصمیم گرفتیم به مصرف پیریمتامین و سولفودیازین ادامه ندهیم و تیمار به استفاده از آتوواکوئن شیفت کرد. علاوه براین، ما از روز 174 اسپیرامایسین را نیز به آتوواکوئن اضافه کردیم و شرایط چشمی اش به تدریج بهبود یافت. به طور کلی تشخیص توکسوپلاسموزیز منتشر شده بعد از پیوند سلول های بنیادی خون ساز(HSCT) بی نهایت ضعیف است. با این حال، تشخیص اولیه و درمان ممکن است در بهبود پیش آگاهی اساسا پایدار توکسوپلاسموزیز منتشر شده، بعد از پیوند سلول های بنیادی خون ساز مشارکت کند.

Rinsho Ketsueki. 2016;57(6):736-741.

Early diagnosis and successful treatment of disseminated toxoplasmosis after cord blood transplantation.

Kurihara T1, Sumi M, Kaiume H, Takeda W, Kirihara T, Sato K, Ueki T, Hiroshima Y, Ueno M, Ichikawa N, Kaneko Y, Hikosaka K, Norose K, Kobayashi H.

Abstract

A 66-year-old woman with refractory angioimmunoblastic T-cell lymphoma underwent cord blood transplantation. Prior to transplantation, a serological test for Toxoplasma gondii-specific IgG antibodies was positive. On day 96, she exhibited fever and dry cough. Chest CT showed diffuse centrilobular ground glass opacities in both lungs. The reactivation of T. gondii was identified by the presence of parasite DNA in peripheral blood and bronchoalveolar lavage fluid. Moreover, brain MRI revealed a space occupying lesion in the right occipital lobe. Therefore, disseminated toxoplasmosis was diagnosed. She received pyrimethamine and sulfadiazine from day 99. The lung and brain lesions both showed improvement but the PCR assay for T. gondii DNA in peripheral blood was positive on day 133. On day 146, she developed blurred vision and reduced visual acuity, and a tentative diagnosis of toxoplasmic retinochoroiditis was made based on ophthalmic examination results. As agranulocytosis developed on day 158, we decided to discontinue pyrimethamine and sulfadiazine and the treatment was thus switched to atovaquone. Moreover, we added spiramycin to atovaquone therapy from day 174, and her ocular condition gradually improved. In general, the prognosis of disseminated toxoplasmosis after hematopoietic stem cell transplantation (HSCT) is extremely poor. However, early diagnosis and treatment may contribute to improvement of the fundamentally dismal prognosis of disseminated toxoplasmosis after HSCT.

PMID: 27384853
ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

آرشیو سالانه
آرشیو سالانه
نظرات خوانندگان
نظرات خوانندگان