سلولهای بنیادی امیدی برای درمان بیماریهای چشمی مانند خشکی چشم، دیستروفی فوکس و کمبود سلولهای لیمبوس هستند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، بیماریهای چشمی از جمله مشکلاتی هستند که میتوانند کیفیت زندگی افراد را به شدت تحت تأثیر قرار دهند. از خشکی چشم گرفته تا بیماریهای پیچیدهای مانند دیستروفی فوکس یا کمبود سلولهای بنیادی لیمبوس، این اختلالات میتوانند باعث کاهش بینایی یا حتی نابینایی شوند. در سالهای اخیر، پیشرفتهای علمی در حوزه سلولهای بنیادی و درمانهای بازسازانه، امیدی تازه برای درمان این بیماریها به ارمغان آورده است.
سلولهای بنیادی سلولهایی خاص هستند که توانایی تبدیل شدن به انواع مختلف سلولهای بدن را دارند. آنها مانند یک کارگاه تعمیراتی طبیعی در بدن عمل میکنند و میتوانند بافتهای آسیبدیده را ترمیم کنند. در چشم، این سلولها میتوانند به بازسازی لایههای مختلف قرنیه، لیمبوس (منطقه بین قرنیه و ملتحمه) یا حتی سلولهای تولیدکننده اشک کمک کنند. این ویژگی باعث شده که سلولهای بنیادی به یکی از امیدبخشترین ابزارها در درمان بیماریهای چشمی تبدیل شوند.
سه نوع اصلی سلولهای بنیادی در این حوزه استفاده میشوند:
سلولهای بنیادی لیمبوس: این سلولها در لبه قرنیه قرار دارند و مسئول بازسازی لایه بیرونی قرنیه (اپیتلیوم) هستند.
سلولهای بنیادی مزانشیمی: این سلولها از منابعی مثل مغز استخوان یا بافت چربی استخراج میشوند و خاصیت ضدالتهابی و بازسازیکننده دارند.
سلولهای بنیادی پرتوان القایی (iPSCs): این سلولها از سلولهای بالغ (مثل پوست) ساخته میشوند و میتوانند به هر نوع سلولی تبدیل شوند.
بیماریهای چشمی و چالشهای درمان سنتی
بیماریهای چشمی که سطح چشم را تحت تأثیر قرار میدهند، شامل موارد زیر هستند:
خشکی چشم (DED): حالتی که در آن اشک کافی تولید نمیشود یا کیفیت اشک پایین است. این بیماری میتواند باعث التهاب، درد و آسیب به قرنیه شود.
کراتوپاتی نوروتروفیک (NK): کاهش حس قرنیه به دلیل آسیب عصبی که میتواند منجر به زخم قرنیه شود.
پتریژیوم: رشد غیرطبیعی بافت ملتحمه روی قرنیه که باعث تاری دید و تحریک چشم میشود.
کمبود سلولهای بنیادی لیمبوس (LSCD): از بین رفتن سلولهای بنیادی لیمبوس که منجر به رشد غیرطبیعی ملتحمه روی قرنیه و کاهش شفافیت آن میشود.
دیستروفی فوکس: یک بیماری که باعث کاهش سلولهای اندوتلیال قرنیه و در نتیجه ورم و کدورت قرنیه میشود.
پمفیگوئید غشای مخاطی چشمی (OcMMP): یک بیماری خودایمنی نادر که باعث التهاب و زخم در ملتحمه میشود.
روشهای سنتی مانند قطرههای چشمی، پیوند قرنیه یا جراحیهای ساده اغلب فقط علائم را تسکین میدهند و نمیتوانند بافتهای آسیبدیده را به طور کامل ترمیم کنند. علاوه بر این، کمبود اهداکنندگان قرنیه و خطر رد پیوند، محدودیتهای بزرگی برای این روشها ایجاد کردهاند. اینجا جایی است که سلولهای بنیادی وارد میدان میشوند.
نقش سلولهای بنیادی در درمان بیماریهای چشمی
تحقیقات اخیر نشان دادهاند که سلولهای بنیادی میتوانند به روشهای مختلفی برای درمان بیماریهای چشمی استفاده شوند. در ادامه به چند کاربرد کلیدی اشاره میکنیم:
1-درمان خشکی چشم
خشکی چشم یکی از شایعترین مشکلات چشمی است که میلیونها نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار میدهد. در موارد شدید، این بیماری میتواند به التهاب مزمن و آسیب قرنیه منجر شود. یکی از روشهای نوین، استفاده از سرم اتولوگ (AST) است که از خون بیمار تهیه میشود و حاوی فاکتورهای رشد مانند NGF (فاکتور رشد عصبی) و EGF (فاکتور رشد اپیتلیال) است. این سرم به بهبود ترمیم اپیتلیوم قرنیه کمک میکند. مطالعات نشان دادهاند که استفاده از ASTبا غلظت 20 تا 80 درصد میتواند علائم خشکی چشم را به طور قابلتوجهی کاهش دهد.
علاوه بر این، سرم بند ناف که حاوی غلظت بالایی از فاکتورهای رشد است، در بیمارانی که به دلیل بیماریهای سیستمیک نمیتوانند از AST استفاده کنند، نتایج خوبی نشان داده است. در یک مطالعه، 89 درصد از بیماران پس از یک ماه استفاده از سرم بند ناف بهبود علائم را گزارش کردند.
2- کراتوپاتی نوروتروفیک
این بیماری به دلیل کاهش حس قرنیه و آسیب عصبی ایجاد میشود و میتواند باعث زخمهای مقاوم در قرنیه شود. فاکتور رشد عصبی انسانی نوترکیب (rhNGF) که در سال 2017 توسط آژانس دارویی اروپا تأیید شد، یک درمان انقلابی برای این بیماری است. rhNGF با اتصال به گیرندههای عصبی، حس قرنیه را بازمیگرداند و ترمیم اپیتلیوم را تسریع میکند. در یک کارآزمایی بالینی، 74 درصد از بیماران درمانشده با rhNGF پس از 8 هفته بهبود کامل اپیتلیوم را تجربه کردند.
همچنین، غشای آمنیوتیک که از لایه داخلی جفت انسان تهیه میشود، به دلیل خواص ضدالتهابی و بازسازیکنندهاش در درمان NK استفاده میشود. این غشا میتواند بهعنوان یک پانسمان زیستی عمل کند و به ترمیم زخمهای قرنیه کمک کند.
3- پتریژیوم
پتریژیوم رشد غیرطبیعی بافت ملتحمه روی قرنیه است که اغلب به دلیل قرار گرفتن در معرض نور UV ایجاد میشود. جراحی اصلیترین روش درمان است، اما خطر بازگشت بیماری وجود دارد. استفاده از پیوند اتولوگ ملتحمه (CAG) پس از برداشتن پتریژیوم، نرخ بازگشت را به 3.3 تا 16.7 درصد کاهش داده است. در کنار آن، غشای آمنیوتیک و داروهای ضدمتابولیت مانند میتومایسین C (MMC) نیز برای کاهش خطر بازگشت استفاده میشوند. تحقیقات جدید نشان میدهند که مهارکنندههای گیرنده فاکتور رشد مشتق از پلاکت (PDGFR-β) ممکن است در آینده بهعنوان یک درمان دارویی برای پتریژیوم معرفی شوند.
4- کمبود سلولهای بنیادی لیمبوس (LSCD)
LSCD زمانی رخ میدهد که سلولهای بنیادی لیمبوس از بین میروند، باعث رشد ملتحمه روی قرنیه و کاهش شفافیت آن میشوند. درمانهای مبتنی بر سلولهای بنیادی شامل موارد زیر هستند:
پیوند سلولهای لیمبوس اتولوگ یا آلوژنیک: در این روش، سلولهای سالم لیمبوس از چشم سالم بیمار یا یک اهداکننده به چشم آسیبدیده منتقل میشوند.
پیوند اپیتلیال لیمبوس کشتشده (CLET): در این روش، مقدار کمی از سلولهای لیمبوس از بیمار گرفته شده، در آزمایشگاه کشت میشوند و سپس به چشم بیمار پیوند زده میشوند.
پیوند اپیتلیال لیمبوس ساده (SLET): این روش سادهتر از CLET است و سلولها مستقیماً روی سطح قرنیه با استفاده از غشای آمنیوتیک پیوند میشوند.
در موارد شدید LSCD، کراتوپروتز (قرنیه مصنوعی) بهعنوان آخرین راهحل استفاده میشود، اما این روش با عوارض زیادی همراه است.
5- دیستروفی فوکس
دیستروفی فوکس باعث کاهش سلولهای اندوتلیال قرنیه و در نتیجه ورم قرنیه میشود. روشهای سنتی مانند پیوند اندوتلیال با کمبود اهداکننده مواجه هستند. روشهای نوین شامل:
سمتورکسیس بدون پیوند اندوتلیال (DWEK/DSO): در این روش، غشای دسمه (لایه داخلی قرنیه) برداشته میشود و سلولهای اندوتلیال باقیمانده به طور طبیعی مهاجرت میکنند تا ناحیه را ترمیم کنند.
مهارکنندههای RHO-کیناز (ROCK-I): این داروها به مهاجرت سلولهای اندوتلیال کمک میکنند و نتایج اولیه نشاندهنده بهبود سریعتر قرنیه هستند.
تزریق سلولهای اندوتلیال: در این روش، سلولهای اندوتلیال کشتشده به داخل اتاق قدامی چشم تزریق میشوند. کارآزماییهای بالینی نشان دادهاند که این روش میتواند ضخامت قرنیه را کاهش داده و شفافیت آن را بهبود بخشد.
6- ژندرمانی و رویکردهای نوین
ژندرمانی یکی از جدیدترین روشها برای درمان بیماریهای چشمی است. این روش با انتقال ژنهای خاص به سلولهای سطح چشم، نقصهای ژنتیکی را اصلاح میکند یا فرآیندهای بازسازی را تقویت میکند. بهعنوان مثال:
در خشکی چشم، انتقال ژنهای IL-10 یا آکواپورین-1 باعث بهبود تولید اشک شده است.
در فیبروز قرنیه، ژن دکورین میتواند از تبدیل فیبروبلاستها به میوفیبروبلاستها جلوگیری کند و زخم را کاهش دهد.
برای پیشگیری از عروقزایی غیرطبیعی در قرنیه، ژندرمانی با مهار VEGF (فاکتور رشد اندوتلیال عروقی) نتایج امیدوارکنندهای نشان داده است.
چالشها و آینده درمانهای مبتنی بر سلولهای بنیادی
با وجود پیشرفتهای چشمگیر، هنوز چالشهایی در این حوزه وجود دارد:
- انتخاب مواد زیستی: موادی که برای پیوند یا کشت سلولها استفاده میشوند باید با بدن سازگار باشند و واکنش ایمنی ایجاد نکنند.
- ایمنی و اثربخشی: روشهایی مانند ژندرمانی نیاز به مطالعات طولانیمدت برای اطمینان از ایمنی دارند.
- هزینه و دسترسی: این درمانها اغلب گران هستند و در بسیاری از مناطق جهان در دسترس نیستند.
با این حال، آینده این حوزه بسیار روشن است. محققان در حال بررسی استفاده از سلولهای بنیادی پرتوان القایی، نانوذرات برای انتقال ژن و بیومواد پیشرفتهتر هستند. این نوآوریها میتوانند درمانهای مؤثرتر و مقرونبهصرفهتری را برای بیماران فراهم کنند.
نتیجهگیری
سلولهای بنیادی و درمانهای بازسازانه، دریچهای نو به سوی درمان بیماریهای چشمی گشودهاند. از ترمیم قرنیه در بیماریهایی مانند LSCD و دیستروفی فوکس گرفته تا کاهش التهاب در خشکی چشم و پمفیگوئید، این روشها نشان دادهاند که میتوانند فراتر از تسکین علائم عمل کنند و بافتهای آسیبدیده را بازسازی کنند. با ادامه تحقیقات و رفع چالشهای موجود، میتوان امیدوار بود که در آینده نزدیک، این درمانها به بخشی جداییناپذیر از مراقبتهای چشمی تبدیل شوند و به میلیونها نفر در سراسر جهان کمک کنند تا بینایی خود را حفظ کنند یا بازگردانند.
پایان مطلب./