مدل پیشآگهی پنجژنی و بازسازی عصبی با سلولهای بنیادی مزانشیمی و سلولهای پیش ساز عصبی ، پیشبینی و درمان این بیماریها را بهبود میبخشد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، پیشرفتهای اخیر در حوزه پزشکی بازساختی، افقهای جدیدی را برای درمان بیماریهای مرتبط با مثانه گشوده است. سه مقاله علمی که بین سالهای 2020 و 2025 منتشر شدهاند، نشان میدهند که سلولهای بنیادی و سلولهای پیشساز عصبی (NPCs) میتوانند راهحلهایی نوآورانه برای درمان سرطان مثانه و اختلالات عملکردی مثانه، از جمله مثانه نوروژنیک، ارائه دهند. این مطالعات، که در مجلات معتبر منتشر شدهاند، نقش کلیدی سلولهای بنیادی را در پیشبینی پیشآگهی سرطان مثانه، بهبود پاسخ به درمانها و بازسازی بافتهای آسیبدیده مثانه نشان میدهند.
سلولهای بنیادی چیستند و چرا اهمیت دارند؟
سلولهای بنیادی به دلیل ویژگیهای منحصربهفردشان در پزشکی مدرن جایگاه ویژهای دارند. این سلولها میتوانند خود را تکثیر کنند و به انواع مختلفی از سلولهای بدن، مانند سلولهای عصبی، عضلانی یا خونی، تبدیل شوند. این توانایی آنها را به ابزاری قدرتمند برای ترمیم بافتهای آسیبدیده و درمان بیماریهای پیچیده تبدیل کرده است. سلولهای بنیادی انواع مختلفی دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- سلولهای بنیادی مزانشیمی: این سلولها از منابعی مانند مغز استخوان، بافت چربی، بند ناف و جفت به دست میآیند. سلولهای بنیادی مزانشیمی به دلیل خواص ضدالتهابی، ضدفیبروتیک و توانایی بازسازی بافت، در درمان بیماریهای مختلف از جمله سرطان و اختلالات عصبی بسیار مورد توجه هستند.
- سلولهای بنیادی جفتی (PMSCs) و مایع آمنیوتیک (hAFSCs): این سلولها از جفت یا مایع آمنیوتیک گرفته میشوند و به دلیل ایمنی پایین (کاهش احتمال رد پیوند) و قابلیت تمایز به سلولهای عصبی، برای درمانهای بازساختی مناسباند.
- سلولهای بنیادی القایی (iPSCs): این سلولها از سلولهای بالغ معمولی، مانند سلولهای پوست، ساخته میشوند و میتوانند به هر نوع سلولی تبدیل شوند. سلولهای بنیادی القایی به دلیل انعطافپذیری بالا، پتانسیل زیادی در درمان بیماریهای عصبی دارند.
- سلولهای پیشساز عصبی (NPCs): این سلولها پیشساز سلولهای سیستم عصبی هستند و میتوانند به انواع سلولهای عصبی و گلیال تبدیل شوند. سلولهای پیشساز عصبی به ویژه در درمان بیماریهای نوروژنیک، مانند مثانه نوروژنیک، کاربرد دارند.
سلولهای بنیادی به دلیل توانایی ترمیم بافت، کاهش التهاب و تعدیل سیستم ایمنی، در درمان بیماریهایی مانند سرطان مثانه، آسیبهای نخاعی و اختلالات عملکردی مثانه نقش مهمی ایفا میکنند. در ادامه، به کاربردهای خاص این سلولها در این بیماریها میپردازیم.
سلولهای بنیادی و سرطان مثانه
سرطان مثانه یکی از شایعترین سرطانهای دستگاه ادراری است که درمان آن به دلیل تنوع در پاسخ بیماران به درمانها چالشبرانگیز است. مقالهای که در سال 2024 منتشر شد، با عنوان «شناسایی یک ویژگی جدید مرتبط با سلولهای بنیادی مزانشیمی برای پیشبینی پیشآگهی و پاسخهای درمانی سرطان مثانه»، رویکردی نوین برای حل این مشکل ارائه کرده است. این مطالعه یک مدل پیشآگهی مبتنی بر پنج ژن کلیدی (ZNF165، MXRA7، CEMIP، ARL4C و CERCAM) توسعه داده که با استفاده از دادههای پایگاههای اطلاعاتی TCGA-BLCA و GSE31684 و روشهای بیوانفورماتیکی پیشرفته مانند WGCNA، رگرسیون کاکس و LASSO شناسایی شدهاند.
چگونه این مدل پیشآگهی کار میکند؟
این مدل بیماران مبتلا به سرطان مثانه را بر اساس میزان بیان این پنج ژن به دو گروه تقسیم میکند: ریسک سلولهای بنیادی مزانشیمی بالا و ریسک سلولهای بنیادی مزانشیمی پایین. نتایج این مطالعه نشان داد:
- بیماران با ریسک سلولهای بنیادی مزانشیمی بالا پیشآگهی بدتری دارند و احتمال بقای کلی آنها کمتر است. این گروه به دلیل نفوذ بیشتر سلولهای بنیادی مزانشیمی در میکرومحیط تومور، با رشد سریعتر تومور و مقاومت به برخی درمانها مواجهاند.
- بیماران با ریسک سلولهای بنیادی مزانشیمی پایین به ایمونوتراپی، که سیستم ایمنی بدن را برای مبارزه با سرطان تقویت میکند، پاسخ بهتری نشان میدهند.
- از نظر درمان دارویی، گروه با ریسک سلولهای بنیادی مزانشیمی بالا به داروهای شیمیدرمانی مانند جمسیتابین، وینکریستین، پاکلیتاکسل، جفیتینیب و سورافنیب حساستر است، در حالی که گروه با ریسک سلولهای بنیادی مزانشیمی پایین به سیسپلاتین پاسخ بهتری میدهد.
اهمیت بالینی و آینده
این مدل به پزشکان امکان میدهد تا با یک آزمایش ژنتیکی ساده، پیشبینی کنند که کدام درمان برای بیمار مناسبتر است. علاوه بر این، مطالعه نشان داد که ترکیبات طبیعی مانند کائمفرول (برای ZNF165)، کوئرستین (برای MXRA7)، مایرین (برای CEMIP) و لیمونی دیوسفنول (برای ARL4C) میتوانند این ژنها را هدف قرار دهند و به طور بالقوه به عنوان درمانهای مکمل یا جایگزین استفاده شوند. این یافتهها نه تنها به شخصیسازی درمان کمک میکنند، بلکه راه را برای توسعه داروهای جدید با عوارض کمتر باز میکنند. در آینده، این مدل میتواند به یک ابزار استاندارد در کلینیکها تبدیل شود و به بهبود نتایج درمانی بیماران مبتلا به سرطان مثانه کمک کند.
سلولهای بنیادی و اختلالات عملکردی مثانه
دو مقاله دیگر، منتشرشده در سالهای 2020 و 2024، به کاربرد سلولهای بنیادی در درمان اختلالات عملکردی مثانه، بهویژه مثانه نوروژنیک و سایر مشکلات مانند بیاختیاری ادراری، مثانه بیشفعال و سیستیت بینابینی پرداختهاند. مثانه نوروژنیک در اثر آسیب به سیستم عصبی، مانند آسیب نخاعی، مولتیپل اسکلروزیس یا بیماری پارکینسون، ایجاد میشود و علائمی مانند بیاختیاری ادراری، احتباس ادرار یا عفونتهای مکرر ادراری را به دنبال دارد.
درمان مثانه نوروژنیک با سلولهای بنیادی
مقالهای با عنوان «درمان با سلولهای بنیادی و سلولهای پیشساز عصبی برای مثانه نوروژنیک - وضعیت ما در سال 2023 کجاست؟» به بررسی پیشرفتهای اخیر در این زمینه پرداخته است. این مطالعه نشان داد که انواع مختلف سلولهای بنیادی میتوانند عملکرد مثانه را در مدلهای حیوانی و حتی در کارآزماییهای بالینی اولیه بهبود دهند:
سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان (BM-MSCs): در مدلهای حیوانی با آسیب نخاعی، تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان به دیواره مثانه باعث بهبود انطباق مثانه، کاهش حجم ادرار باقیمانده و کاهش فیبروز (بافت اسکار) شد. این سلولها با مهار مسیر سیگنالینگ TGF-β1، که با فیبروز مرتبط است، اثرات ضدفیبروتیک نشان دادند.
سلولهای بنیادی با بیان بالا BDNF: سلولهای بنیادی مهندسیشده برای تولید بیشتر فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF)، بازسازی عصب و بهبود عملکرد مثانه را تسریع کردند. این سلولها از طریق مسیر BDNF/TrkB/CREB به ترمیم بافت عصبی کمک میکنند و آپوپتوز (مرگ سلولی) را کاهش میدهند.
سلولهای پیشساز عصبی (NPCs): در یک کارآزمایی بالینی فاز اول، بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس که سلولهای پیشساز عصبی را از طریق تزریق داخل نخاعی دریافت کردند، بهبود قابلتوجهی در عملکرد مثانه و کاهش علائم مثانه نوروژنیک نشان دادند. این نتایج، پتانسیل انتقال این درمانها به کلینیک را برجسته میکند.
سلولهای بنیادی مایع آمنیوتیک (hAFSCs) و جفتی (PMSCs): این سلولها با تمایز به سلولهای عصبی و کاهش آپوپتوز، به ترمیم آسیبهای عصبی کمک کردند. در مدلهای حیوانی با قطع عصب لگنی، سلولهای بنیادی مایع آمنیوتیک باعث بهبود چگالی نوروفیلامان و نشانگرهای بازسازی عصبی مانند PGP9.5 و GAP-43 شدند.
درمان سایر اختلالات مثانه
مقالهای با عنوان «جهتگیریهای کنونی و آینده درمان با سلولهای بنیادی برای اختلالات عملکردی مثانه» کاربردهای گستردهتر سلولهای بنیادی را بررسی کرده است:
بیاختیاری ادراری استرسی: تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی به اسفنکتر ادراری میتواند بافت عضلانی را تقویت کرده و کنترل ادرار را بهبود دهد. این روش بهویژه برای زنانی که پس از زایمان دچار بیاختیاری شدهاند، امیدوارکننده است.
مثانه بیشفعال: سلولهای بنیادی با کاهش التهاب و بازسازی عصب، انقباضات غیرارادی مثانه را کاهش میدهند و علائم آزاردهنده مانند تکرر ادرار را بهبود میبخشند.
سیستیت بینابینی (سندرم مثانه دردناک): سلولهای بنیادی مزانشیمی با خواص ضدالتهابی، التهاب مزمن و درد مرتبط با این بیماری را کاهش میدهند و کیفیت زندگی بیماران را بهبود میبخشند.
چالشها و چشمانداز آینده
با وجود نتایج امیدوارکننده، موانعی برای استفاده گسترده از سلولهای بنیادی در درمان بیماریهای مثانه وجود دارد:
کمبود کارآزماییهای بالینی انسانی: بیشتر مطالعات روی مدلهای حیوانی انجام شدهاند و نیاز به کارآزماییهای بالینی بزرگتر برای تأیید ایمنی و اثربخشی در انسان است.
پیچیدگی مکانیسمها: مکانیسمهای دقیق اثر سلولهای بنیادی، مانند تعامل آنها با میکرومحیط تومور یا سیستم عصبی، هنوز به طور کامل شناخته نشده است.
استانداردسازی پروتکلها: تفاوت در نوع سلولهای بنیادی، روشهای تزریق و دوزها، مقایسه نتایج مطالعات را دشوار میکند.
هزینه و دسترسی: تولید و استفاده از سلولهای بنیادی، بهویژه سلولهای بنیادی القایی و سلولهای پیشساز عصبی ، هزینهبر است و ممکن است دسترسی بیماران به این درمانها را محدود کند.
با این حال، آینده این حوزه بسیار روشن است. پژوهشگران پیشنهاد میکنند که تحقیقات آینده باید بر موارد زیر تمرکز کنند:
- توسعه روشهای شخصیسازی درمان، مانند استفاده از مدلهای پیشآگهی ژنتیکی برای سرطان مثانه.
- ترکیب سلولهای بنیادی با درمانهای دیگر، مانند ایمونوتراپی یا داروهای هدفمند، برای افزایش اثربخشی.
- انجام کارآزماییهای بالینی گستردهتر با طراحی قوی و پیگیری طولانیمدت برای ارزیابی ایمنی و اثربخشی.
- کاهش هزینههای تولید و بهبود دسترسی به این درمانها برای بیماران در سراسر جهان.
نتیجهگیری
سلولهای بنیادی و سلولهای پیشساز عصبی پتانسیل تحولآفرینی در درمان سرطان مثانه و اختلالات عملکردی مثانه دارند. از مدلهای پیشآگهی مبتنی بر ژن برای انتخاب درمان مناسب در سرطان مثانه گرفته تا بازسازی عصب و بافت در مثانه نوروژنیک، این فناوریها نویدبخش بهبود کیفیت زندگی بیماران هستند. با ادامه تحقیقات و رفع چالشهای موجود، میتوان انتظار داشت که در دهه آینده، درمانهای مبتنی بر سلولهای بنیادی به بخشی جداییناپذیر از پزشکی مدرن تبدیل شوند و راه را برای درمانهای مؤثرتر و شخصیسازیشده هموار کنند.
پایان مطلب./