پیشرفتهای جدید در پیوند سلولهای بنیادی و فناوریهای ویرایش ژن مانند CRISPR نویدبخش درمان قطعی تالاسمی و بیماری سلول داسی هستند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، تالاسمی یک بیماری ژنتیکی خونی است که به دلیل نقص در تولید هموگلوبین، پروتئینی که اکسیژن را در خون حمل میکند، ایجاد میشود. این بیماری به دو نوع اصلی آلفا و بتا تقسیم میشود که بتا-تالاسمی بهویژه در نوع شدید خود (تالاسمی ماژور) شایعتر و جدیتر است. در تالاسمی ماژور، تولید زنجیرههای بتا-گلوبین هموگلوبین کاهش یافته یا کاملاً متوقف میشود. این مشکل باعث تجمع زنجیرههای آلفا-گلوبین، تخریب گلبولهای قرمز، کمخونی شدید، و عوارضی مانند نارسایی استخوانی، مشکلات اسکلتی، و وابستگی به تزریق خون میشود.
تالاسمی در مناطق خاصی از جهان مانند مدیترانه، خاورمیانه، آسیای جنوبی و آفریقا شایعتر است. در آمریکا، به دلیل مهاجرت از کشورهای آسیایی و افزایش فرزندخواندگی کودکان مبتلا از چین و دیگر کشورها، شیوع این بیماری رو به افزایش است. طبق گزارش بنیاد کوله (Cooley's Anemia Foundation)، حدود ۱۲۷۰ نفر در آمریکا با تالاسمی ماژور زندگی میکنند.
بیماری سلول داسی نیز یک اختلال هموگلوبین مشابه است که در آن گلبولهای قرمز به شکل غیرطبیعی (داسیشکل) درمیآیند و میتوانند جریان خون را مسدود کنند، باعث درد شدید و عوارض دیگر شوند. این بیماری بهویژه در میان آفریقایی-آمریکاییها و هیسپانیکها شایع است و حدود ۱۰۰,۰۰۰ نفر در آمریکا را تحت تأثیر قرار داده است.
چالشهای زندگی با تالاسمی
زندگی با تالاسمی ماژور چالشهای بسیاری دارد. بیماران اغلب به تزریق منظم خون وابستهاند که این خود میتواند منجر به تجمع آهن در بدن (اضافهبار آهن) و آسیب به اندامهایی مانند قلب و کبد شود. علاوه بر این، عوارضی مانند خستگی مزمن، مشکلات رشد، و تغییر شکل استخوانها کیفیت زندگی را کاهش میدهد. درمانهای نگهدارنده مانند هیدروکسیاوره، تزریق خون، و پروفیلاکسی آنتیبیوتیکی میتوانند علائم را تسکین دهند، اما این روشها درمانی قطعی نیستند.
بیماری سلول داسی نیز مشکلات مشابهی ایجاد میکند، از جمله دردهای شدید (بحرانهای vaso-occlusive)، عفونتها، و عوارض ریوی مانند سندرم قفسه سینه حاد. این بیماریها نهتنها بر سلامت جسمی بلکه بر کیفیت زندگی اجتماعی و روانی بیماران تأثیر میگذارند.
پیوند سلولهای بنیادی خونساز: امیدی برای درمان
یکی از روشهای درمانی که در دهههای اخیر بهعنوان یک راهحل بالقوه برای درمان قطعی تالاسمی و بیماری سلول داسی مطرح شده، پیوند سلولهای بنیادی خونساز (HSCT) است. این روش شامل جایگزینی سلولهای بنیادی معیوب بیمار با سلولهای سالم از یک اهداکننده است. این سلولها میتوانند در مغز استخوان بیمار جایگزین شوند و تولید گلبولهای قرمز سالم را از سر بگیرند.
پیوند سلولهای بنیادی چگونه کار میکند؟
پیوند سلولهای بنیادی خونساز فرآیندی پیچیده است که شامل چند مرحله اصلی است:
- آمادهسازی بیمار (رژیم شرطیسازی): بیمار تحت شیمیدرمانی یا پرتودرمانی قرار میگیرد تا سلولهای بنیادی معیوب مغز استخوان از بین بروند و فضا برای سلولهای جدید باز شود.
- جمعآوری سلولهای بنیادی: سلولهای بنیادی از اهداکننده (که میتواند خویشاوند یا غیرخویشاوند باشد) از طریق مغز استخوان، خون محیطی، یا بند ناف جمعآوری میشوند.
- پیوند: سلولهای بنیادی سالم به بیمار تزریق میشوند و به مغز استخوان مهاجرت میکنند تا تولید گلبولهای قرمز سالم را آغاز کنند.
- نظارت و مراقبت پس از پیوند: بیمار برای جلوگیری از عوارضی مانند بیماری پیوند علیه میزبان (GVHD) یا رد پیوند تحت نظر قرار میگیرد.
نتایج پیوند در تالاسمی و بیماری سلول داسی
مطالعات نشان دادهاند که پیوند سلولهای بنیادی میتواند نرخ بقای بدون بیماری بالایی را به همراه داشته باشد. بهعنوان مثال، در بیمارانی که از اهداکنندگان خویشاوند با تطابق HLA (آنتیژن لکوسیت انسانی) پیوند دریافت کردهاند، نرخ بقای بدون رویداد و بقای کلی پنجساله به ترتیب تا ۹۱٪ و ۹۳٪ گزارش شده است. در تالاسمی ماژور، نرخ بقای کلی پنجساله ۸۱٪ و بقای بدون رویداد ۷۴٪ بوده است. استفاده از داروهایی مانند آنتیتیموسیت گلوبولین (ATG) میزان مرگومیر مرتبط با پیوند و رد پیوند را به کمتر از ۲٪ کاهش داده است.
یک مطالعه پایگاه داده ملی در آمریکا که بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۹ انجام شد، نشان داد که از ۵۱۳ کودک مبتلا به تالاسمی ماژور یا بیماری سلول داسی که پیوند انجام دادهاند، ۷۸.۸٪ مبتلا به بیماری سلول داسی و ۲۱.۲٪ مبتلا به تالاسمی ماژور بودند. این مطالعه تفاوتهای جمعیتی جالبی را نشان داد: بیماران مبتلا به بیماری سلول داسی عمدتاً سیاهپوست (۶۵.۹٪) بودند، در حالی که بیماران تالاسمی بیشتر از گروههای آسیایی و اقیانوسیه (۷۰.۸٪) بودند. میانگین سنی بیماران در هر دو گروه حدود ۱۰ سال بود.
چالشهای پیوند سلولهای بنیادی
با وجود موفقیتهای پیوند، این روش چالشهایی نیز دارد:
- یافتن اهداکننده مناسب: یافتن اهداکننده با تطابق HLA، بهویژه برای بیماران تالاسمی که اغلب از اقلیتهای قومی هستند، دشوار است.
- عوارض پیوند: بیماری پیوند علیه میزبان (GVHD) و سندرم انسداد سینوسی (SOS) از عوارض جدی هستند که میتوانند منجر به نارسایی پیوند یا حتی مرگ شوند.
- هزینههای بالا: هزینههای بیمارستانی، بهویژه برای پیوند با سلولهای بند ناف، به طور قابلتوجهی افزایش یافته است. این هزینهها در سال ۲۰۱۹ بهطور میانگین به دلیل تورم افزایش یافتهاند.
- دسترسی محدود: علیرغم افزایش تعداد پیوندها، استفاده از این روش هنوز محدود است و نیاز به گسترش دسترسی وجود دارد.
اصلاح ژنتیکی درجا: گامی نو در درمان
یکی از نوآوریهای اخیر در درمان تالاسمی، اصلاح ژنتیکی درجا (in situ) سلولهای بنیادی خونساز است. این روش به جای پیوند سلولهای اهداکننده، بر اصلاح ژنهای معیوب در سلولهای خود بیمار تمرکز دارد. با استفاده از فناوریهایی مانند CRISPR/Cas9، دانشمندان میتوانند جهشهای ژنتیکی مسئول تالاسمی را مستقیماً در سلولهای بنیادی بیمار اصلاح کنند.
چگونگی عملکرد اصلاح ژنتیکی درجا
این روش شامل مراحل زیر است:
- جمعآوری سلولهای بنیادی: سلولهای بنیادی خونساز از بیمار جمعآوری میشوند.
- ویرایش ژن: با استفاده از ابزارهای ویرایش ژن مانند CRISPR/Cas9، ژنهای معیوب (مانند ژن HBB در بتا-تالاسمی) اصلاح میشوند.
- بازگرداندن سلولها: سلولهای اصلاحشده به بیمار بازگردانده میشوند تا تولید هموگلوبین سالم را از سر بگیرند.
مزایای اصلاح ژنتیکی درجا
- کاهش خطر GVHD: از آنجا که از سلولهای خود بیمار استفاده میشود، خطر بیماری پیوند علیه میزبان بهطور قابلتوجهی کاهش مییابد.
- درمان شخصیسازیشده: این روش امکان درمان متناسب با ژنتیک هر بیمار را فراهم میکند.
- نتایج امیدوارکننده: مطالعات اولیه نشان دادهاند که این روش میتواند تولید هموگلوبین جنینی (HbF) را افزایش دهد، که در کاهش علائم تالاسمی و بیماری سلول داسی مؤثر است.
چالشهای اصلاح ژنتیکی
با وجود پتانسیل بالای این روش، چالشهایی نیز وجود دارد:
- هزینه و دسترسی: فناوریهای ویرایش ژن بسیار گران هستند و در حال حاضر در بسیاری از مراکز درمانی در دسترس نیستند.
- نیاز به شیمیدرمانی: بیماران همچنان نیاز به رژیمهای شرطیسازی سنگین دارند که میتواند عوارض جانبی جدی به همراه داشته باشد.
- تحقیقات در حال انجام: این روش هنوز در مراحل آزمایشی است و نیاز به مطالعات بلندمدت برای تأیید ایمنی و اثربخشی آن دارد.
ژندرمانی: آینده درمان تالاسمی
ژندرمانی یکی دیگر از پیشرفتهای نویدبخش در درمان تالاسمی و بیماری سلول داسی است. دو روش اصلی در این زمینه عبارتند از:
- Exagamglogene Autotemcel: این روش از فناوری CRISPR/Cas9 برای افزایش بیان ژن BCL11A استفاده میکند که تولید هموگلوبین جنینی را افزایش میدهد. نتایج اولیه نشان دادهاند که بیش از ۹۰٪ بیماران پس از این درمان از رویدادهای vaso-occlusive خلاص شدهاند.
- Lovotibeglogene Autotemcel: این روش از یک وکتور لنتیویروس برای اصلاح ژنتیکی سلولهای بنیادی بیمار استفاده میکند تا هموگلوبین مشابه HbA تولید شود. نتایج آزمایشهای بالینی نشان دادهاند که ۸۰٪ بیماران تا ۱۲ ماه پس از درمان بدون عوارض شدید باقی ماندهاند.
این روشها، اگرچه هنوز نیاز به شیمیدرمانی دارند، خطر GVHD را کاهش میدهند و به دلیل استفاده از سلولهای خود بیمار، ایمنتر هستند. با این حال، هزینههای بالا و دسترسی محدود همچنان مانع اصلی برای استفاده گسترده از این درمانها هستند.
نتیجهگیری
تالاسمی و بیماری سلول داسی دو اختلال ژنتیکی خونی هستند که چالشهای بسیاری برای بیماران و خانوادههایشان ایجاد میکنند. پیوند سلولهای بنیادی خونساز بهعنوان یک درمان قطعی با نرخ موفقیت بالا شناخته شده است، اما محدودیتهایی مانند یافتن اهداکننده مناسب و عوارض پیوند مانع از استفاده گسترده آن شده است. در مقابل، اصلاح ژنتیکی درجا و ژندرمانی بهعنوان روشهای نوآورانه، امیدهای جدیدی را برای درمان این بیماریها ایجاد کردهاند. این فناوریها با کاهش خطر عوارض و ارائه درمانهای شخصیسازیشده، میتوانند آیندهای روشنتر برای بیماران مبتلا به تالاسمی رقم بزنند.
با این حال، برای گسترش دسترسی به این درمانها، نیاز به تحقیقات بیشتر، کاهش هزینهها، و بهبود زیرساختهای درمانی است. افزایش آگاهی عمومی و حمایت از بیماران میتواند به بهبود کیفیت زندگی آنها و کاهش بار این بیماریها کمک کند. تالاسمی دیگر تنها یک بیماری نیست؛ با پیشرفتهای علمی، امیدی برای زندگی بهتر در انتظار بیماران است.
پایان مطلب./