ارزیابی بالینی در مقابل درموسکوپی برای تعیین حاشیههای تومور پیش از برداشت جراحی
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیان، مطالعهای که در نشریه Journal of Clinical Medicine منتشر شده، به مقایسه روش درموسکوپی و ارزیابی بالینی برای تعیین حاشیههای تومور پیش از برداشت جراحی سرطانهای پوستی غیرملانوما (NMSC) مانند کارسینوم سلول پایه (BCC) و کارسینوم سلول سنگفرشی پوستی (cSCC) پرداخته است، این تحقیق به سرپرستی آتاناسیوس کرگیدیس و همکارانش از دانشگاه آریستوتل تسالونیکی نشان میدهد که درموسکوپی میتواند دقت تعیین حاشیهها و نرخ پاکسازی هیستولوژیکی را بهبود بخشد، با تحلیل دادههای 900 ضایعه در 9 مطالعه، این پژوهش بر مزیت استفاده از درموسکوپی در کاهش عود تومور تأکید دارد، این یافتهها میتوانند به بهینهسازی برنامهریزی جراحی و کاهش مداخلات بعدی کمک کنند، اهمیت این موضوع با توجه به افزایش شیوع NMSC در مناطق آفتابگیر دوچندان است.
اهمیت دقیق تعیین حاشیهها در NMSC
سرطانهای پوستی غیرملانوما، از جمله BCC و cSCC، شایعترین سرطانهای انسانی هستند که سالانه بیش از یک میلیون مورد در آمریکا و 480,000 مورد در استرالیا گزارش میشود، برداشت ناکامل این تومورها که در حدود 10% موارد رخ میدهد، بهویژه در مناطق پیچیده مانند اطراف چشم، خطر عود موضعی و نیاز به جراحیهای اضافی را افزایش میدهد، تعیین دقیق حاشیهها پیش از جراحی برای بهینهسازی نتایج انکولوژیک و کاهش هزینههای درمانی حیاتی است، درموسکوپی با بزرگنمایی و نور قطبیشده، ویژگیهای زیرسطحی مانند الگوهای عروقی و تقارن را آشکار میکند و میتواند دقت تشخیص را از 79% به 93% و ویژگی را از 77% به 99% بهبود بخشد، این روش میتواند به کاهش نابرابریهای درمانی کمک کند.
روششناسی و یافتهها
این مرور سیستماتیک و متاآنالیز بر اساس راهنمای PRISMA 2020 انجام شد و پایگاههای داده مانند MEDLINE، Cochrane CENTRAL، Scopus و Web of Science تا اول ژوئیه 2025 جستوجو شدند، 9 مطالعه کوهورتی با مجموع 900 ضایعه NMSC وارد تحلیل شدند، نرخ پاکسازی هیستولوژیکی با استفاده از درموسکوپی 98.7% (95% CI: 97-99.8%) بود، در حالی که این نرخ با ارزیابی بالینی بین 80-94% متغیر بود، ناهمگونی متوسط (I2 = 42%) مشاهده شد، مطالعات بیشتر روی BCC تمرکز داشتند و دادههای محدود برای cSCC مانع نتیجهگیری گسترده شد، این یافتهها نشان میدهند که درموسکوپی میتواند ابزاری مکمل در برنامهریزی جراحی باشد، این دادهها میتوانند به استانداردسازی روشها کمک کنند.
مکانیسمها و مزیتهای درموسکوپی
درموسکوپی با شناسایی گسترشهای زیربالینی مانند نواحی صورتی-سفید و تلهآنجکتازیهای کوتاه، حاشیههای تومور را بهتر از معاینه چشمی مشخص میکند، این روش در 67% موارد اختلاف قابلتوجهی با ارزیابی بالینی نشان داده و میتواند عود را کاهش دهد، در جراحی میکروگرافیک موهز (MMS)، درموسکوپی (DerMohscopy) حاشیههای جانبی مثبت را کم کرده و مراحل جراحی را کاهش میدهد، این مزیت بهویژه در مناطق حساس مانند صورت مهم است، درموسکوپی به دلیل غیرتهاجمی بودن و هزینه معقول، میتواند به طور بلادرنگ استفاده شود، این مکانیسمها نیاز به آموزش کادر پزشکی را برجسته میسازند، همچنین میتوانند به حفظ ظاهر زیباییشناختی کمک کنند.
کاربردهای بالینی و سیاستگذاری
این نتایج میتوانند به بهبود دقت برداشت جراحی و کاهش عود NMSC کمک کنند، ادغام درموسکوپی در پروتکلهای جراحی استاندارد میتواند نتایج را بهبود بخشد، سیاستهای بهداشتی باید آموزش متخصصان پوست و جراحان را در استفاده از درموسکوپی تقویت کنند، توسعه راهنماهای بالینی مبتنی بر این یافتهها میتواند مراقبت را استاندارد کند، سرمایهگذاری در تجهیزات درموسکوپی برای کلینیکهای کممنابع ضروری است، این رویکرد میتواند بار اقتصادی سیستم بهداشت را کاهش دهد، همکاری بینالمللی میتواند تبادل دانش را تسهیل کند، برنامههای غربالگری گسترده نیز میتوانند مؤثر باشند، این اقدامات میتوانند به کیفیت زندگی بیماران کمک کنند.
چالشها و جهتگیریهای آینده
محدودیت این مطالعه به نبود کارآزمایی تصادفیسازیشده و ناهمگونی در طراحی مطالعات است که تعمیمپذیری را محدود میکند، نیاز به دادههای بیشتر برای cSCC و استانداردسازی معیارهای درموسکوپی احساس میشود، تحقیقات آینده باید تأثیر تجربه اپراتور و زیرگروههای توموری را بررسی کنند، توسعه ابزارهای خودکار مبتنی بر هوش مصنوعی برای تحلیل درموسکوپی میتواند مفید باشد، همکاری بینالمللی میتواند دادههای متنوعتری فراهم کند، این چالشها نیاز به سرمایهگذاری و زیرساخت را نشان میدهند، آموزش مداوم کادر پزشکی نیز ضروری است، این آموزشها میتوانند به بهبود مهارتها کمک کنند، همچنین نیاز به فرهنگسازی عمومی وجود دارد.
نوآوریها و گسترش برنامهها
استفاده از هوش مصنوعی برای تحلیل تصاویر درموسکوپی میتواند دقت را افزایش دهد، ایجاد اپلیکیشنهای موبایلی برای ارزیابی اولیه ضایعات میتواند دسترسی را بهبود بخشد، استفاده از telemedicine برای مشاوره درموسکوپی در مناطق دورافتاده مفید است، این نوآوریها میتوانند هزینهها را کاهش دهند، همکاری با شرکتهای فناوری میتواند تجهیزات پیشرفته تولید کند، توسعه کمپینهای آموزشی برای آگاهی از NMSC میتواند پیشگیری را تقویت کند، این اقدامات میتوانند به یک سیستم مراقبتی بهتر منجر شوند، همچنین میتوانند به کاهش نابرابریهای بهداشتی کمک کنند، فناوریهای قابلحمل نیز میتوانند نقش داشته باشند.
رویکردها
ساخت کلینیکهای سیار مجهز به درموسکوپ میتواند به مناطق روستایی خدمات دهد، برنامههای آموزشی در مدارس میتواند آگاهی نسل جوان را افزایش دهد، همکاری با سازمانهای خیریه میتواند منابع مالی را تأمین کند، این اقدامات میتوانند به کاهش نابرابریهای جغرافیایی کمک کنند، استفاده از حسگرهای نوری پیشرفته میتواند دقت درموسکوپی را بهبود بخشد، این فناوریها میتوانند به مدیریت بهتر بیماران کمک کنند، سرمایهگذاری در تحقیقات مولکولی میتواند درمانهای هدفمند را توسعه دهد، این رویکرد میتواند به پیشگیری فعال منجر شود، همچنین میتواند به توسعه ابزارهای تشخیصی جدید کمک کند، زیرساختهای دیجیتال نیز میتوانند نقش کلیدی داشته باشند.
آگاهیبخشی
همکاری با سازمان بهداشت جهانی میتواند استانداردهای جهانی را ارتقا دهد، ایجاد پایگاه دادههای مشترک میتواند دادههای گستردهتری فراهم کند، کمپینهای رسانهای میتوانند آگاهی عمومی را افزایش دهند، این تلاشها میتوانند به تغییر رفتارهای پرخطر مانند قرار گرفتن در معرض آفتاب کمک کنند، آموزش خانوادهها در پایش ضایعات پوستی میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد، این همکاریها میتوانند به توسعه سیاستهای فراگیر منجر شوند، استفاده از فناوریهای بلاکچین میتواند امنیت دادهها را تضمین کند، این نوآوریها میتوانند اعتماد عمومی را تقویت کنند، شبکههای اجتماعی نیز میتوانند در آگاهیبخشی مفید باشند.
برنامههای پیشگیرانه و ارزیابی مداوم
ایجاد برنامههای آموزشی درباره محافظت از پوست در برابر آفتاب میتواند ریسک NMSC را کاهش دهد، ارزیابی منظم ضایعات پوستی در کلینیکها میتواند تشخیص زودهنگام را تسهیل کند، توسعه کارگاههای آموزشی برای کادر پزشکی میتواند مهارتها را بهبود بخشد، این برنامهها میتوانند به پیشگیری فعال کمک کنند، استفاده از دادههای بزرگ برای تحلیل الگوهای NMSC میتواند مفید باشد، این تحلیلها میتوانند به پیشبینی شیوع کمک کنند، همکاری با دانشگاهها میتواند تحقیقات را تقویت کند، این تلاشها میتوانند به یک سیستم مراقبتی جامع منجر شوند، همچنین میتوانند به کاهش فشار بر سیستمهای بهداشتی کمک کنند.
نتیجهگیری
این مطالعه نشان داد که درموسکوپی میتواند دقت تعیین حاشیهها و نرخ پاکسازی هیستولوژیکی در برداشت جراحی NMSC را بهبود بخشد، این یافتهها بر اهمیت استفاده از درموسکوپی در برنامهریزی جراحی تأکید دارند، مداخلات هدفمند و آموزش کادر پزشکی میتوانند نتایج را بهینه کنند، این پژوهش امید به کاهش عود و بهبود مراقبتها را افزایش میدهد، ادغام این دانش با فناوریهای نوین میتواند تحول بزرگی ایجاد کند، این رویکرد میتواند به مراقبتهای عادلانهتر و مؤثرتر منجر شود، این نتایج میتوانند به یک استاندارد جدید در جراحیهای پوستی کمک کنند.
پایان مطلب/.