یادداشت
پیشگیری از دیابت با تمرکز بر سلامت روان
الگوهای خوردن احساسی، وضعیت تغذیهای، و خطر ابتلا به دیابت نوع 2 در میان دانشجویان دانشگاه: ارزیابی مقدماتی
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیان، مطالعهای که در نشریه Healthcare در تاریخ اول سپتامبر 2025 منتشر شده، الگوهای خوردن احساسی، وضعیت تغذیهای، و خطر ابتلا به دیابت نوع 2 را در میان 129 دانشجوی دانشگاه اکسترمادورا، اسپانیا، بررسی کرده است، این پژوهش به سرپرستی آدلا گومز-لوکه نشان میدهد که گروههای با خوردن احساسی شدید، شاخص توده بدنی (BMI) و امتیاز FINDRISC بالاتری دارند (p<0.001)، که نشاندهنده ارتباط بین استرس روانی و آسیبپذیری متابولیک است، این یافتهها میتوانند با آموزش مدیریت احساسی و تغذیه آگاهانه، شیوع دیابت (که در جوانان رو به افزایش است) را کاهش دهند، هزینههای درمانی را کم کنند، و به سلامت عمومی نسل جوان کمک کنند، همچنین با دسترسی به برنامههای آموزشی، نابرابریهای سلامت را در مناطق کممنابع کاهش میدهند.
اهمیت خوردن احساسی و دیابت
خوردن احساسی که با مکانیسمهای نوروبیولوژیک مشابه رفتارهای اعتیاد مرتبط است، در جوامع دانشگاهی کمتر شناخته شده است. این نوع از رفتار میتواند به افزایش وزن و همچنین خطر دیابت نوع 2 منجر شود. شیوع دیابت نوع 2 در میان جوانان در حال افزایش است که این مسئله نگرانکنندهای به شمار میرود. مطالعهای که در این زمینه انجام شده، به شناسایی الگوهای رفتار غذایی در میان دانشجویان پرداخته و راهکارهایی برای مداخله زودهنگام پیشنهاد میدهد. این مداخلات میتوانند به پیشگیری از عوارض جدی دیابت، مانند خطر قطع عضو، کمک کنند. بنابراین، آگاهی از این نوع خوردن و پیامدهای بهداشتی آن در میان دانشجویان اهمیت ویژهای دارد و میتواند به بهبود کیفیت زندگی و سلامت آنها کمک کند.
روششناسی و ارزیابی
این مطالعه مقطعی با استفاده از پرسشنامههای Emotional Eating Questionnaire (EEQ) و Three-Factor Eating Questionnaire (TFEQ-R18(SP)) الگوهای خوردن احساسی را سنجید، خطر دیابت با امتیاز Finnish Diabetes Risk (FINDRISC) ارزیابی شد، دادههای آنتروپومتریک شامل قد، وزن، BMI، و ترکیب بدنی با پروتکلهای استاندارد جمعآوری شد، تحلیل آماری با آزمونهای ANOVA و Kruskal-Wallis انجام شد، که ارتباط بین متغیرها را روشن کرد.
نتایج: ارتباط با BMI و خطر دیابت
میانگین BMI (23.93 ± 5.36 kg/m²) و امتیاز کل EEQ (9.82 ± 5.82) در دستههای مختلف FINDRISC تفاوت معنیداری نشان داد (p<0.001 و p=0.001)، گروههای با خوردن احساسی شدید، BMI و امتیاز FINDRISC بالاتری داشتند، پراکندگی امتیازات نیز در این گروه بیشتر بود، اما تفاوت معنیداری در زیرمقیاسهای EEQ مشاهده نشد، که نشاندهنده نیاز به تحلیل دقیقتر است.
بحث و تحلیل مکانیسمها
خوردن احساسی به معنای مصرف غذا بهدلیل احساسات rather than واقعی گرسنگی است و معمولاً با استرس روانی مرتبط میشود. این نوع خوردن میتواند منجر به افزایش دریافت کالری شود و در نتیجه، فرد را در معرض چاقی و مقاومت به انسولین قرار دهد. همچنین، این امر میتواند افزایش BMI و مقیاس FINDRISC را در میان افرادی که به طور احساسی غذا میخورند، به همراه داشته باشد. نتایج حاصل از این مطالعات و بررسیها نشاندهنده آسیبپذیری متابولیک در این گروهها است.
احساساتی مانند استرس، اضطراب، و افسردگی میتوانند فرد را به سمت غذا خوردن سوق دهند، بهطوری که او به جای کنترل رفتار غذایی خود، به خوردن بیش از حد میپردازد. این رفتار غیربهداشتی میتواند در طول زمان به مشکلات جدیتری منجر شود، بهویژه در زمینه مقاومت به انسولین و افزایش وزن.
یافتهها تاکید میکنند که بهبود تنظیم احساسی و ترویج تغذیه آگاهانه میتواند به کاهش خطر ابتلا به دیابت کمک کند. بنابراین، با توجه به این مشکلات، ضروری است که برنامههای سلامت روان در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی موجود باشد. زیرا این برنامهها میتوانند به دانشجویان کمک کنند تا با استرسهای روزمره و مشکلات عاطفی خود بهتر کنار آمده و رفتارهای غذایی خود را مدیریت کنند. به این ترتیب، نه تنها سلامتی جسمی، بلکه سلامت روانی آنان نیز ارتقاء مییابد.
چالش
چالشهای اصلی شامل حجم نمونه محدود (129 نفر)، عدم بررسی عوامل محیطی (مانند رژیم غذایی خاص)، و تمرکز تنها بر دانشجویان است، تنوع فرهنگی و ژنتیکی ممکن است نتایج را تحت تأثیر قرار دهد، رفع این موانع نیازمند مطالعات بزرگتر، دادههای طولی، و فراگیری گروههای متنوع است، که میتواند به سیاستگذاری مؤثر کمک کند.
تأثیرات
کاهش دیابت با مداخلات زودهنگام، هزینههای درمانی (میلیاردها دلار سالانه) را کم میکند، ایجاد مشاغل در مشاوره تغذیه و روانشناسی، اقتصاد سلامت را تقویت میکند، افزایش آگاهی عمومی از طریق آموزش، پذیرش را تسهیل میکند، این روش با کاهش نیاز به داروهای شیمیایی، اثرات زیستمحیطی را کم کرده و به پایداری جهانی کمک میکند، که در مناطق کممنابع اهمیت دارد.
نوآوری
توسعه اپلیکیشنهای مدیریت احساسی، ادغام هوش مصنوعی برای تحلیل الگوهای خوردن، و طراحی برنامههای آموزشی آنلاین، دسترسی و دقت را افزایش میدهد، سیاستگذاری مبتنی بر این دادهها میتواند برنامههای پیشگیری را در دانشگاهها گسترش دهد، همکاری بینالمللی بین محققان و نهادهای آموزشی، فناوری را به اجرا میرساند، این تلاشها به اکوسیستم سلامت یکپارچه منجر میشوند، که به سیاستهای سلامت عمومی و کاهش بیماریها کمک میکند.
آموزش و توانمندسازی
برنامههای آموزشی برای دانشجویان و اساتید، مدیریت احساسی را تسهیل میکند، کارگاههای آنلاین آگاهی را در مناطق دوردست افزایش میدهند، همکاری با سازمانهای دانشجویی، دسترسی را بهبود میبخشد، این اقدامات به توانمندسازی جوانان، کاهش استرس دانشگاهی، و ترویج فرهنگ سلامت منجر میشوند، که به نسل جدید آموزش میدهد و به پایداری اجتماعی کمک میکند.
نقش در پزشکی شخصیسازیشده و آیندهپژوهی
این روش با تنظیم مداخلات بر اساس پروفایل روانی و تغذیهای فرد، پتانسیل بالایی در پزشکی شخصیسازیشده دارد، تحقیقات آینده با ترکیب ژنومیک و نظارت بر استرس، مکانیسمهای دقیقتر را روشن میکند، توسعه ابزارهای دیجیتال، دسترسی را در مناطق محروم افزایش میدهد، این نوآوریها به آیندهای با کاهش دیابت، سلامت روان بهتر، و عدالت در مراقبت منجر میشوند، که میراثی برای نسلهای آینده خواهد بود.
نتیجهگیری
این مطالعه نشان میدهد که خوردن احساسی با افزایش BMI و خطر دیابت نوع 2 در دانشجویان مرتبط است، با وجود محدودیتها، پتانسیل مداخلات آموزشی و روانی برای پیشگیری مشخص است، سرمایهگذاری در مطالعات بزرگتر، فناوری، و همکاری جهانی، پتانسیل آن را به واقعیت بالینی تبدیل میکند، این نوآوری میتواند به آیندهای با سلامت بهتر، کاهش نابرابریها، و پیشگیری مؤثر منجر شود، که میراثی ارزشمند برای نسلهای آینده خواهد بود، و به جامعه پزشکی انگیزهای برای نوآوری ادامهدار ارائه میدهد.
پایان مطلب/.