درمان اماس با سلولهای بنیادی مزانشیمی به عنوان یک رویکرد نوین، امید تازهای برای بیماران ایجاد کرده و ایران نیز با اجرای آزمایشهای بالینی موفق، در این زمینه پیشرفتهای چشمگیری داشته است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، مولتیپل اسکلروزیس یا اماس، یک بیماری مزمن خودایمنی است که سیستم عصبی مرکزی را تحت تأثیر قرار میدهد. این بیماری باعث التهاب، آسیب به میلین (غلاف محافظ اعصاب) و در نهایت اختلال در عملکرد عصبی میشود. علائم آن متنوع است: از خستگی شدید و مشکلات حسی گرفته تا اختلال در راه رفتن، بینایی و حتی عملکرد شناختی. طبق آمار جهانی، بیش از ۲.۸ میلیون نفر در جهان با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند و زنان جوان بیشتر در معرض خطر هستند. در ایران نیز، شیوع اماس رو به افزایش است و هزاران نفر هر ساله با چالشهای آن روبرو میشوند.
اما خبر خوب این است که علم پزشکی در حال پیشرفت است. درمانهای سنتی مانند داروهای تعدیلکننده ایمنی مانند اینترفرونها یا گلاتیرامر استات، تنها علائم را کنترل میکنند و نمیتوانند آسیبهای عصبی را ترمیم کنند. اینجا است که سلولهای بنیادی وارد میدان میشوند. این سلولها با قابلیتهای تعدیلکننده ایمنی، محافظ عصبی و بازسازیکننده، امید تازهای برای بیماران ایجاد کردهاند.
چیستی اماس و نقش سیستم ایمنی در آن
اماس زمانی رخ میدهد که سیستم ایمنی بدن به اشتباه به میلین حمله میکند. این حمله باعث تشکیل پلاکهای التهابی در مغز و نخاع میشود که سیگنالهای عصبی را مختل میکند. انواع اماس شامل عودکننده-بهبودکننده (RRMS) که شایعترین نوع است، پیشرونده ثانویه (SPMS) که پس از RRMS ظاهر میشود، و پیشرونده اولیه (PPMS) که از ابتدا پیشرونده است.
در مدلهای حیوانی مانند انسفالومیلیت خودایمنی آزمایشی (EAE)، محققان دیدهاند که سلولهای کمککننده T مانند Th1 و Th17 نقش کلیدی در التهاب دارند. این سلولها سیتوکینهای پروالتهابی مانند IFN-γ و IL-17 ترشح میکنند که آسیب را تشدید میکند. اما سلولهای تنظیمکننده مانند Treg میتوانند این فرآیند را کنترل کنند. درک این مکانیسمها پایه درمانهای نوین است.
درمانهای سنتی و محدودیتهای آنها
درمانهای فعلی اماس بر پایه کنترل التهاب هستند. داروهایی مانند ناتالیزوماب یا فینگولیمود جلوی ورود سلولهای ایمنی به سیستم عصبی مرکزی را میگیرند و نرخ عود را کاهش میدهند. اما این داروها نمیتوانند دمیلیناسیون را ترمیم کنند یا نورودژنراسیون را متوقف سازند. عوارض جانبی مانند عفونتهای فرصتطلب یا مشکلات قلبی نیز شایع است.
در سالهای اخیر، درمانهای پیشرفتهتری مانند اوکرلیزوماب (که سلولهای B را هدف قرار میدهد) معرفی شدهاند. اما همچنان نیاز به درمانی که هم التهاب را کنترل کند و هم بافت عصبی را بازسازی کند، احساس میشود. اینجا سلولهای بنیادی، به ویژه سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs)، وارد میشوند.
سلولهای بنیادی: قهرمانان بازسازی
سلولهای بنیادی سلولهایی هستند که میتوانند به انواع سلولهای دیگر تمایز یابند و بافتهای آسیبدیده را ترمیم کنند. در درمان اماس، سلولهای بنیادی مزانشیمی از منابع مانند مغز استخوان، بافت چربی، بند ناف یا جفت استخراج میشوند. این سلولها نه تنها التهاب را کاهش میدهند، بلکه بازمیلیناسیون را تشویق میکنند و نورونها را محافظت میکنند.
سلولهای بنیادی مزانشیمی با ترشح فاکتورهایی مانند HGF، BDNF و VEGF، محیطی پشتیبانیکننده برای تعمیر عصبی ایجاد میکنند. در مطالعات پیشبالینی، تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی به مدلهای حیوانی اماس باعث کاهش التهاب، بهبود عملکرد حرکتی و افزایش میلین شد. برای مثال، در موشهای EAE، سلولهای بنیادی مزانشیمی سلولهای Th17 را مهار و Treg را افزایش دادند.
پیشرفتهای جهانی در درمان با سلولهای بنیادی مزانشیمی
در سال ۲۰۲۵، پیشرفتهای چشمگیری در این زمینه رخ داده است. آزمایشهای بالینی نشان دادهاند که سلولهای بنیادی مزانشیمی میتوانند ناتوانی را کاهش دهند. در یک مطالعه فاز II، تزریق داخلکانی سلولهای بنیادی مزانشیمی به بیماران SPMS باعث بهبود مقیاس وضعیت ناتوانی گسترشیافته (EDSS) شد. بیماران گزارش دادند که قدرت راه رفتن و تعادلشان بهتر شده است.
در اروپا و آمریکا، درمانهایی مانند پیوند سلولهای بنیادی خونساز اتولوگوس (AHSCT) برای موارد شدید اماس استفاده میشود. این روش سیستم ایمنی را بازتنظیم میکند و در بیش از ۸۰ درصد موارد، پیشرفت بیماری را متوقف میکند. همچنین، سلولهای بنیادی عصبی برای تعمیر میلین در حال آزمایش هستند و نتایج اولیه نشاندهنده وعده برای PPMS است.
در آسیا، مطالعات روی سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتقشده از جفت تمرکز دارند. این سلولها ایمنتر هستند و ریسک رد پیوند کمتری دارند. یک آزمایش در ژاپن نشان داد که سلولهای بنیادی مزانشیمی میتوانند اختلال شناختی را بهبود بخشند. همچنین، ترکیب سلولهای بنیادی مزانشیمی با داروهای سنتی مانند اینترفرون بتا، اثرات همافزایی ایجاد میکند.
درمان اماس با سلولهای بنیادی در ایران: گامهای امیدبخش
ایران یکی از پیشگامان درمان سلولهای بنیادی در خاورمیانه است. مراکز تحقیقاتی مانند دانشگاه علوم پزشکی تهران، تبریز و سمنان، آزمایشهای بالینی متعددی انجام دادهاند. در یک مطالعه فاز I در تهران، سلولهای بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان بیماران استخراج و داخلکانی تزریق شد. نتایج نشان داد که این روش ایمن است و علائم مانند خستگی و اختلال حسی را کاهش میدهد.
در بیمارستان سینا و شریعتی تهران، آزمایشی روی بیماران RRMS و SPMS انجام شد که امکانپذیری تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی را تأیید کرد. بیماران پس از درمان، بهبود در کیفیت زندگی گزارش کردند. همچنین، استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتقشده از جفت در فاز I برای SPMS، التهاب را کاهش داد و هیچ عارضه جدی مشاهده نشد.
در تبریز و سمنان، تمرکز روی اثرات تعدیلکننده ایمنی سلولهای بنیادی مزانشیمی است. محققان ایرانی نشان دادهاند که سلولهای بنیادی مزانشیمی میتوانند پاسخهای ایمنی تطبیقی را تعدیل کنند و Th1/Th17 را کاهش دهند. این پیشرفتها با حمایت وزارت بهداشت، بیماران ایرانی را به درمانهای محلی دسترسی میدهد و هزینهها را کاهش میدهد.
یک مورد جذاب، داستان بیمار جوانی در ایران است که پس از تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی ، توانسته پس از سالها، بدون کمک راه برود. این داستانها الهامبخش هستند و نشان میدهند که ایران در حال همگامی با جهان است.
چالشها و محدودیتها در درمان با سلولهای بنیادی مزانشیمی
هرچند نویدبخش، این درمان چالشهایی دارد. یکی از مسائل، استانداردسازی پروتکلهاست. دوز، مسیر تزریق (وریدی یا داخلکانی) و منبع سلولها متفاوت است. در برخی مطالعات، اثرات کوتاهمدت هستند و نیاز به تکرار درمان وجود دارد.
ریسکهایی مانند تشکیل تومور یا رد ایمنی وجود دارد، هرچند در سلولهای بنیادی مزانشیمی اتولوگوس کم است. در ایران، چالشهای نظارتی و دسترسی به تجهیزات پیشرفته مطرح است، اما پیشرفتهای اخیر مانند تأسیس مراکز درمان سلولهای بنیادی، این مشکلات را کاهش میدهد.
در سطح جهانی، مطالعات نشان دادهاند که سلولهای بنیادی مزانشیمی در PPMS کمتر مؤثر هستند، زیرا نورودژنراسیون غالب است. بنابراین، ترکیب با ژندرمانی یا اگزوزومها کیسههای ترشحشده توسط سلولهای بنیادی مزانشیمی در حال بررسی است.
آینده درمان اماس: افقهای روشن
آینده روشن است. در ۲۰۲۵، درمانهای شخصیسازیشده بر پایه ژنتیک بیمار در حال توسعه است. برای مثال، مهندسی سلولهای بنیادی مزانشیمی برای بیان بیشتر فاکتورهای مغذی عصبی، اثرات را افزایش میدهد.
در ایران، برنامههایی برای آزمایشهای فاز III وجود دارد که هزاران بیمار را پوشش دهد. همکاری با مراکز بینالمللی مانند دانشگاه برگن نروژ، دانش را افزایش میدهد. همچنین، استفاده از هوش مصنوعی برای پیشبینی پاسخ به درمان، نوآوری دیگری است.
تصور کنید دنیایی که اماس نه یک حکم مادامالعمر، بلکه یک چالش قابل مدیریت باشد. با پیشرفتهای سلولهای بنیادی، این تصور نزدیکتر شده است.
نتیجهگیری: امید برای زندگی بهتر
درمان اماس با سلولهای بنیادی، به ویژه سلولهای بنیادی مزانشیمی ، انقلابی در پزشکی است. از کنترل التهاب تا تعمیر عصبی، این روشها زندگی بیماران را تغییر میدهند. در ایران، با پیشرفتهای محلی و الهام از جهانی، بیماران میتوانند به آینده امیدوار باشند. اگر با علائم اماس روبرو هستید، با پزشک مشورت کنید و از گزینههای نوین آگاه شوید. علم در حال حرکت است و شما بخشی از این داستان هستید.
پایان مطلب./