تاریخ انتشار: ﺳﻪشنبه 08 اسفند 1402
پریسیت‌ها به عنوان ارکستراتور عروق و چربی زایی
یادداشت

  پریسیت‌ها به عنوان ارکستراتور عروق و چربی زایی

نتایج حاصل از مطالعات اخیر حاکی از نقش پریسیت‌ها در مکانیسم‌های چربی زایی دارد.
امتیاز: Article Rating

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، پری‌سیت‌ها (PCs) در اطراف دیواره رگ‌های خونی کوچک، به ویژه مویرگ‌ها و رگ‌های کوچک قرار دارند. پریسیت‌ها علاوه بر عملکردشان در حفظ یکپارچگی عروق، مشارکت در رگ‌زایی و تنظیم جریان خون، به عنوان یک مخزن برای سلول‌های بنیادی/پیش‌ساز چندقوی در بافت‌های چربی سفید، قهوه‌ای، بژ و مغز استخوان عمل می‌کنند. با توجه به ماهیت پیچیده این جمعیت سلولی، شناسایی و شناسایی PCs چالش برانگیز بوده است. درک جامع از ناهمگونی PCs ممکن است پتانسیل آن‌ها را به عنوان اهداف درمانی برای سندرم‌های متابولیک یا بیماری‌های مرتبط با استخوان افزایش دهد. 


نشانه‌های پری‌سیت‌ها: بینش‌هایی از مطالعات ردیابی نسب
به دلیل اینکه زیرگروه‌های PC در بافت‌ها متفاوت هستند، همراه با تفاوت‌ها در ویژگی‌ها، عملکردها و مکان‌های این جمعیت سلولی در بافت، تعریف PC توسط یک نشانگر مولکولی خاص چالش برانگیز بوده است. به عنوان مثال، گیرنده بتا فاکتور رشد مشتق از پلاکت (PDGFRβ)، آنتی ژن عصبی/گلیال 2 (NG2، همچنین به عنوان پروتئوگلیکان کندرویتین سولفات 4، CSPG4 شناخته می‌شود)، خوشه‌های تمایز 146 (CD146)، T-box18 (TBX18)[، اکتین عضلات صاف(α-SMA)  و NESTIN معمولاً به عنوان نشانگر PC در بیشتر بافت‌ها استفاده می‌شود. با این حال، سایر نشانگرهای خاص بافت نیز توسط یک مطالعه تحلیلی رونوشت تک سلولی پیشنهاد شدند: مانند Kcnk3 در ریه، Rgs4 در قلب، زنجیره سنگین میوزین 11 (Myh11) و Knca5 در کلیه، Pcp4l1 در مثانه، و Higd1b در ریه و قلب.


پری‌سیت‌ها در طاقچه مغز استخوان
استخوان بسیار عروقی است، به طوری که عروق خونی در سرتاسر بافت استخوان به جز در نواحی غضروفی مانند صفحه رشد وجود دارند. عروق یک جزء کلیدی از ریزمحیط مغز استخوان است. نکته قابل توجه، PC اطراف عروق سیگنال‌های حیاتی برای هموستاز مغز استخوان، مانند تکثیر سلول‌های استرومایی، نگهداری سلول‌های بنیادی خونساز (HSC) و همچنین تنظیم تمایز استئوبلاست، استئوکلاست و چربی را فراهم می‌کنند.
دو زیر گروه از عروق بر اساس بیان نشانگر و ویژگی‌های عملکردی آن‌ها در مغز استخوان طبقه‌بندی شده‌اند، از جمله نوع H که در نواحی متافیزال پروگزیمال با جریان خون بالاتر و نوع L که عمدتاً در دیافیز قرار دارد. توزیع PC بین این دو نوع مجزا از عروق مغز استخوان متفاوت است. برای مثال، مویرگ‌های نوع H توسط سلول‌های اطراف عروقی احاطه شده‌اند که PDGFRβ و NG2 را بیان می‌کنند، در حالی که رگ‌های خونی نوع L توسط سلول‌های اطراف عروقی که گیرنده لپتین (LepR) و سلول‌های شبکه‌ای فراوان در CXCL12 (CAR) را بیان می‌کنند، احاطه شده‌اند. 


عملکرد پریسیت در بافت چربی
همانطور که در بالا توضیح داده شد، وجود PC در بافت چربی توجه بیشتری را از سوی محققان به خود جلب کرده است و مطالعات عملکردی این جمعیت سلولی را به صورت موضعی و سیستماتیک انجام داده است. به طور کلی، عملکردهای اولیه PCs در بافت چربی شامل حفظ یکپارچگی عروق، تسهیل رگ زایی، کنترل جریان خون، و خدمت به عنوان یک مخزن سلول‌های بنیادی/پروژنیتور است.
قابل توجه است که چگالی نسبت سلول اندوتلیال به PC در بافت‌ها متفاوت است، که نشان می‌دهد PC ممکن است عملکردهای تخصصی را انجام دهند که بین اندام‌ها متفاوت است. بالاترین نسبت سلول‌های اندوتلیال در مقابل PC ها در سیستم عصبی مرکزی و شبکیه، تقریباً 1:1، در مقایسه با سایر اندام‌ها و بافت‌ها مانند کلیه (2.5:1)، ریه (7-9:1)، یافت می‌شود. با این حال، نسبت PC ها در بافت چربی نامشخص باقی می‌ماند.


آنژیوژنز 
 PC ها اولین سلول‌هایی هستند که به بافت‌های تازه عروقی شده حمله می‌کنند و محل تشکیل جوانه را تعیین می‌کنند. آن‌ها به طور فعال در مکانیسم، مدولاسیون ماتریکس خارج سلولی، و سیگنال دهی پاراکرین، و تعامل مستقیم با سلول‌های اندوتلیال شرکت می‌کنند. تکثیر و مهاجرت PC با رفتار سلول‌های اندوتلیال مجاور هماهنگ است و همکاری ضروری بین هر دو نوع سلول را در طول رگ‌زایی نشان می‌دهد. در واقع، کشت توأم PC CD146+ مشتق از بافت چربی انسان با سلول‌های اندوتلیال ورید ناف انسانی (HUVECs) یک اثر ترویجی واضح بر روی جوانه‌زنی عروق در طول رگ‌زایی نشان داد.


پریسیت‌ها به عنوان ارکستراتور عروق و چربی زایی
پری سیت‌ها (PCs) در اطراف دیواره رگ‌های خونی کوچک، به ویژه مویرگ‌ها و رگ‌های کوچک قرار دارند. PC علاوه بر عملکردشان در حفظ یکپارچگی عروق، مشارکت در رگ‌زایی و تنظیم جریان خون، به عنوان یک مخزن برای سلول‌های بنیادی/پیش‌ساز چندقوی در بافت‌های چربی سفید، قهوه‌ای، بژ و مغز استخوان عمل می‌کنند. با توجه به ماهیت پیچیده این جمعیت سلولی، تشخیص و شناسایی PCs چالش برانگیز بوده است. درک جامع از ناهمگونی PCs ممکن است پتانسیل آن‌ها را به عنوان اهداف درمانی برای سندرم‌های متابولیک یا بیماری‌های مرتبط با استخوان افزایش دهد. این بررسی کوچک، نشانگرهای PC متعددی را که معمولاً در مطالعات ردیابی اصل و نسب به کار می‌روند، با تأکید بر سهم آن‌ها در چربی‌زایی و عملکرد در انبارهای چربی مختلف تحت شرایط متابولیک متنوع، خلاصه می‌کند.
علاوه بر این، مطالعه‌ای با استفاده از PC مشتق از ASC انسانی، تزریق شده به موش‌های NOD-SCID، افزایش تثبیت میکروواسکولار شبکیه را در مدل‌های موش واسکولوپاتی رتینوپاتیک نشان داد.
سلول‌های چربی بژ توجه بیشتری را از سوی زیست‌شناسان به خود جلب کرده‌اند، زیرا این سلول‌ها در WAT به دنبال القای گرمازایی ایجاد می‌شوند. جالب توجه است که این سلول‌های چربی بژ در اطراف عروق قرار دارند و در یک مکان مشترک با PC قرار دارند. یک مطالعه پیشگامانه توسط محققان نشان داد که آدیپوژنز de novo می‌تواند در مجاورت رگ‌های خونی رخ دهد، که نشان می‌دهد که پیش سازهای چربی زا ممکن است نوعی از سلول‌های دیواره عروق خونی باشند. در واقع، سلول‌های اطراف عروقی (سلول‌های ماهیچه صاف عروقی و PCs) ثابت شده است که نه تنها سلول‌های چربی سفید را ایجاد می‌کنند، بلکه به سلول‌های چربی بژ نیز تمایز می‌یابند. محققان همچنین انواع نشانگرهای سلولی دیواری، از جمله SM22، Myh11، NG2، PDGFRα، و SMA را ارزیابی کردند و تأیید کردند که این سلول‌ها در واقع منبع مهمی برای القای سلول‌های چربی بژ در طول مواجهه با سرما هستند. با این حال، تجزیه و تحلیل داده‌های بیشتر یا مطالعات آینده مورد نیاز است تا بهتر بفهمیم کدام یک از این نشانگرها واقعاً PC را در WAT نشان می‌دهند. علی‌رغم تلاش‌ها برای روشن کردن هویت ایده‌آل اجدادهای چربی‌زا در میان رایانه‌های شخصی، تناقضات مکرری در یافته‌ها وجود دارد که نه تنها به انواع نشانگرهای ردیابی نسب، بلکه به شرایط تجربی مختلف نسبت داده می‌شود.
PC به عنوان سلول‌های امیدوارکننده و چندوجهی در بافت‌های چربی مختلف ظاهر شده‌اند و مجموعه‌ای از عملکردهای حیاتی را برای هموستاز بافت چربی تنظیم می‌کنند. نقش تنظیمی آن‌ها در چربی زایی و رگزایی اهمیت آن‌ها را در تشکیل ریزمحیط بافت چربی برجسته می‌کند. دستکاری PC پتانسیل زیادی برای تأثیرگذاری بر یکپارچگی مویرگی، رگ زایی، جریان خون و چربی زایی دارد، بنابراین بر سلامت متابولیک بافت چربی تأثیر می‌گذارد. با کاوش عمیق‌تر در درک پیچیدگی‌های زیست‌شناسی PC، راه‌های جدیدی را برای مداخلات درمانی نوآورانه در شرایط مربوط به اختلال عملکرد بافت چربی باز کرده و امیدی را برای رسیدگی به مسائلی مانند چاقی و اختلالات متابولیک ارائه کرد. تحقیقات بیشتری برای درک کامل مکانیسم‌ها، محرک‌ها و پیامدهای عملکردی تمایز PC-to-adipocyte مورد نیاز است. تحقیقات ادامه دار نقش PC را در بیولوژی بافت چربی و پیشرفت بیماری‌های متابولیک مرتبط با بافت چربی روشن می‌کند.
پایان مطلب/.

]
ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیدواژه
کلیدواژه