ویژگیهای منحصربهفرد سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs) در تنظیم سیستم ایمنی و ترمیم بافتها، این سلولها را در حوزه پزشکی بازساختی به یکی از جذابترین عوامل تحت آزمون تبدیل کرده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، سلولهای بنیادی مزانشیمی، سلولهای چندتوانی هستند که از بافتهای مختلفی مانند مغز استخوان، بافت چربی، بندناف و مایع سینوویال استخراج میشوند. این سلولها به دلیل توانایی خود در تمایز به انواع سلولهای مختلف (مانند استخوان، غضروف و چربی)، تنظیم پاسخهای ایمنی و ترشح فاکتورهای ضدالتهابی، به عنوان گزینهای جذاب برای درمان بیماریهای خودایمنی شناخته میشوند. برخلاف درمانهای سنتی که عمدتاً بر سرکوب سیستم ایمنی تمرکز دارند و ممکن است عوارض جانبی جدی ایجاد کنند، سلولهای بنیادی مزانشیمی میتوانند با تنظیم دقیق پاسخهای ایمنی و ترمیم بافتهای آسیبدیده، رویکردی نوین و کمخطر ارائه دهند.
دو مطالعه جامع و برجسته که در سال 2025 در مجله Stem Cell Research & Therapy منتشر شدهاند، به بررسی اثربخشی و ایمنی پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی در درمان بیماریهای خودایمنی و روماتیسمی پرداختهاند. این مطالعات، یکی با تمرکز بر کارآزماییهای بالینی تصادفی کنترلشده (RCTs) و دیگری بر مطالعات پیشبالینی، نتایج امیدوارکنندهای را در مورد کاربرد سلولهای بنیادی مزانشیمی در درمان بیماریهایی مانند آرتریت روماتوئید (RA)، استئوآرتریت (OA)، لوپوس اریتماتوز سیستمیک (SLE)، اسکلروز سیستمیک (SSc)، اسپوندیلوآرتریت، بیماری التهابی روده (IBD)، مولتیپل اسکلروزیس (MS) و سندرم شوگرن اولیه (PSS) ارائه دادهاند. این گزارش خبری، یافتههای کلیدی این دو مطالعه را ادغام کرده و به زبان ساده و روان برای مخاطبان عمومی توضیح میدهد.
یافتههای مطالعه بالینی: اثربخشی و ایمنی در انسان
مطالعهای که توسط زنگ و همکاران انجام شد، یک مرور سیستماتیک و متاآنالیز از 42 کارآزمایی بالینی تصادفی کنترلشده با 2,183 شرکتکننده بود. این مطالعه اثربخشی و ایمنی پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی را در درمان هشت بیماری خودایمنی و روماتیسمی بررسی کرد. نتایج نشان داد که سلولهای بنیادی مزانشیمی در بهبود علائم بیماریهایی مانند استئوآرتریت، لوپوس، بیماری التهابی روده، آرتریت روماتوئید، اسپوندیلوآرتریت و سندرم شوگرن اولیه نتایج مثبتی داشته است. برای مثال:
- در استئوآرتریت، پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی بهطور قابلتوجهی درد را کاهش داد (بر اساس مقیاس آنالوگ بصری یا VAS) و عملکرد فیزیکی را بهبود بخشید، بهویژه در زیرگروههایی که سلولهای بنیادی مزانشیمی از بافت چربی استخراج شده بودند.
- در لوپوس، پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی باعث کاهش شاخص فعالیت بیماری (SLEDAI)، پروتئین ادراری و افزایش سطح سرمی C3 شد، که نشاندهنده بهبود وضعیت بیماری است.
- در بیماری التهابی روده، سلولهای بنیادی مزانشیمی اثربخشی بالینی را بهطور قابلتوجهی افزایش داد (RR=2.02).
- در سندرم شوگرن اولیه، یک کارآزمایی نشان داد که پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی ترشح غدد بزاقی و اشکی را بهبود بخشیده و شاخصهای بیماری (ESSDAI و ESSPRI) را کاهش داده است.
با این حال، نتایج برای اسکلروز سیستمیک و مولتیپل اسکلروزیس کمتر امیدوارکننده بود. در اسکلروز سیستمیک، بهبود عملکرد دست در بیماران با نوع منتشر (dcSSc) مشاهده شد، اما این بهبود از نظر آماری معنیدار نبود. در مولتیپل اسکلروزیس، پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی تأثیری بر تعداد یا حجم ضایعات و شاخص ناتوانی (EDSS) نداشت.
یکی از نکات برجسته این مطالعه، ایمنی بالای پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی بود. هیچیک از بیماریهای بررسیشده افزایش معنیداری در عوارض جانبی (مانند عفونت یا واکنشهای آلرژیک) نشان ندادند، که این موضوع سلولهای بنیادی مزانشیمی را به گزینهای ایمن برای درمان تبدیل میکند.
یافتههای مطالعه پیشبالینی: نگاهی عمیقتر به مکانیسمها
- مطالعه دوم، یک مرور سیستماتیک و متاآنالیز از 60 مطالعه پیشبالینی بود که 845 نمونه بیمار و 571 نمونه کنترل را بررسی کرد. این مطالعه بر چهار بیماری خودایمنی (MS، RA، SLE و SSc) تمرکز داشت و ویژگیهای سلولهای بنیادی مزانشیمی استخراجشده از بیماران مبتلا به این بیماریها را با سلولهای بنیادی مزانشیمی افراد سالم مقایسه کرد. نتایج نشان داد که سلولهای بنیادی مزانشیمی بیماران خودایمنی، در اکثر موارد، از نظر شکلشناسی، چسبندگی به پلاستیک، نشانگرهای سطحی (مانند CD73، CD90 و CD105) و توانایی تمایز به استخوان، چربی و غضروف مشابه MSCs سالم بودند. با این حال، تفاوتهایی در برخی ویژگیها مشاهده شد:
- تکثیر: سلولهای بنیادی مزانشیمی بیماران خودایمنی اغلب توانایی تکثیر کمتری داشتند.
- بیان مولکولی: 308 بیومولکول بهطور متفاوتی بیان شدند، که ممکن است بر عملکرد سلولهای بنیادی مزانشیمی تأثیر بگذارد.
- مهاجرت و تشکیل عروق در سلولهای بنیادی مزانشیمی : بیماران خودایمنی توانایی کمتری در مهاجرت، تهاجم و تشکیل مویرگها نشان دادند.
این یافتهها نشان میدهند که محیط بیماریزا در بیماران خودایمنی ممکن است بر کیفیت سلولهای بنیادی مزانشیمی تأثیر بگذارد، که میتواند توضیحدهنده نتایج متفاوت در کارآزماییهای بالینی باشد. این مطالعه پیشنهاد میکند که استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی آلوژنیک (از اهداکنندگان سالم) ممکن است نتایج بهتری نسبت به سلولهای بنیادی مزانشیمی اتولوگ (از خود بیمار) داشته باشد، بهویژه در بیماریهای خودایمنی که محیط داخلی بدن بیمار ممکن است عملکرد سلولهای بنیادی مزانشیمی را مختل کند.
اهمیت این یافتهها برای آینده پزشکی
ترکیب نتایج این دو مطالعه، تصویری جامع از پتانسیل سلولهای بنیادی مزانشیمی در درمان بیماریهای خودایمنی ارائه میدهد. مطالعه بالینی نشان داد که سلولهای بنیادی مزانشیمی میتوانند بهطور مؤثری علائم برخی بیماریهای خودایمنی را بهبود بخشند، در حالی که مطالعه پیشبالینی به شناسایی عواملی که ممکن است اثربخشی سلولهای بنیادی مزانشیمی را محدود کنند، کمک کرد. این اطلاعات برای طراحی کارآزماییهای بالینی آینده و بهبود پروتکلهای درمانی بسیار ارزشمند است.
یکی از چالشهای اصلی در استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی ، ناهمگونی در نتایج کارآزماییهای بالینی است. عواملی مانند منبع سلولهای بنیادی مزانشیمی (مغز استخوان، چربی، بند ناف و غیره)، روش استخراج، تعداد سلولهای پیوندشده و وضعیت بیمار میتوانند بر نتایج تأثیر بگذارند. به عنوان مثال، سلولهای بنیادی مزانشیمی استخراجشده از بافت چربی در درمان استئوآرتریت نتایج بهتری نسبت به سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان نشان دادند. همچنین، مطالعه پیشبالینی نشان داد که سلولهای بنیادی مزانشیمی بیماران خودایمنی ممکن است به دلیل تغییرات مولکولی و عملکردی، اثربخشی کمتری داشته باشند. این موضوع اهمیت انتخاب دقیق منبع سلولهای بنیادی مزانشیمی و احتمالاً پیشدرمان سلولهای بنیادی مزانشیمی اتولوگ را برای افزایش اثربخشی آنها برجسته میکند.
گامهای بعدی و چشمانداز
این مطالعات راه را برای تحقیقات بیشتر هموار کردهاند. برای بهبود اثربخشی سلولهای بنیادی مزانشیمی ، پژوهشگران باید بر استانداردسازی روشهای تولید و پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی ، شناسایی نشانگرهای زیستی برای پیشبینی پاسخ درمانی و بررسی ترکیب سلولهای بنیادی مزانشیمی با سایر درمانها (مانند داروهای بیولوژیک) تمرکز کنند. علاوه بر این، کارآزماییهای بالینی بزرگتر و طولانیمدت برای تأیید اثربخشی و ایمنی سلولهای بنیادی مزانشیمی در بیماریهایی که نتایج متوسطی نشان دادهاند، مانند اسکلروز سیستمیک و مولتیپل اسکلروزیس، ضروری است.
برای بیماران مبتلا به بیماریهای خودایمنی، این یافتهها امیدی تازه به ارمغان میآورند. سلولهای بنیادی مزانشیمی میتوانند به عنوان یک درمان مکمل یا جایگزین برای روشهای سنتی مورد استفاده قرار گیرند، بهویژه برای بیمارانی که به درمانهای کنونی پاسخ نمیدهند. با پیشرفتهای بیشتر در این حوزه، ممکن است شاهد روزی باشیم که سلولهای بنیادی مزانشیمی به بخشی جداییناپذیر از درمانهای شخصیسازیشده برای بیماریهای خودایمنی تبدیل شوند.
نتیجهگیری
سلولهای بنیادی مزانشیمی به دلیل ویژگیهای ایمنی و درمانی خود، پتانسیل بالایی برای درمان بیماریهای خودایمنی و روماتیسمی دارند. مطالعات اخیر نشان دادهاند که سلولهای بنیادی مزانشیمی میتوانند علائم بیماریهایی مانند استئوآرتریت، لوپوس و بیماری التهابی روده را بهطور مؤثری بهبود بخشند، در حالی که ایمنی بالایی را حفظ میکنند. با این حال، برای بیماریهایی مانند اسکلروز سیستمیک و مولتیپل اسکلروزیس، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است. یافتههای پیشبالینی نیز بر اهمیت انتخاب منبع مناسب سلولهای بنیادی مزانشیمی و درک تأثیر محیط بیماری بر عملکرد آنها تأکید دارند. این پیشرفتها نویدبخش آیندهای روشن برای درمانهای مبتنی بر سلولهای بنیادی هستند و میتوانند کیفیت زندگی میلیونها بیمار در سراسر جهان را بهبود بخشند.
پایان مطلب/.