تحقیقات جدید نشان میدهد که پیری و سرطان از طریق مسیرهای مولکولی مشترک به هم گره خوردهاند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیان، مقالهای منتشرشده در مجله Nature Aging (2025) توسط لوکرزیا تراستوس و فابریزیو د’ادا دی فاگنیا، پیوند پیچیده بین پیری و سرطان را بررسی میکند. سرطان بهعنوان یک بیماری مرتبط با سن شناخته میشود، اما تعاملات مولکولی بین این دو پدیده بسیار درهمتنیده است. این مطالعه، که عمدتاً بر تحقیقات حیوانی استوار است، نشان میدهد که مسیرهای بیولوژیکی مانند نگهداری ژنوم، ناپایداری تلومری، پیری سلولی، التهاب مزمن و تغییرات سیستم ایمنی با افزایش سن، نقش کلیدی در توسعه سرطان ایفا میکنند. این پژوهش همچنین محدودیتهای مدلهای پیری فیزیولوژیکی و تسریعشده را تحلیل کرده و بر نیاز به طراحیهای تجربی بهبودیافته برای ترجمه بهتر نتایج به انسان تأکید دارد. درک این مسیرهای مشترک میتواند به توسعه درمانهای نوین و استراتژیهای پیشگیرانه برای سرطان در سنین بالا منجر شود.
پیری و سرطان: یک رابطه پیچیده و چندوجهی
سرطان یکی از بیماریهای برجسته مرتبط با افزایش سن است، اما رابطه بین پیری و سرطان بسیار پیچیدهتر از یک همبستگی ساده است. مقالهای که در سال 2025 در مجله Nature Aging منتشر شد، توسط لوکرزیا تراستوس و فابریزیو د’ادا دی فاگنیا، نگاهی عمیق به مسیرهای مولکولی مشترکی ارائه میدهد که پیری و سرطان را به هم پیوند میدهند. این پژوهش، که عمدتاً بر مطالعات حیوانی استوار است، نشان میدهد که عواملی مانند نگهداری ژنوم، ناپایداری تلومری، پیری سلولی، التهاب مزمن و تغییرات در سیستم ایمنی با افزایش سن، نقشهای دوگانهای در سرکوب و پیشرفت تومور ایفا میکنند. این یافتهها نهتنها درک ما را از مکانیسمهای زیربنایی سرطان در سنین بالا بهبود میبخشند، بلکه راه را برای طراحی درمانهای هدفمند و استراتژیهای پیشگیرانه هموار میکنند. با این حال، محدودیتهای مدلهای آزمایشی پیری نیز چالشهایی برای ترجمه این نتایج به انسان ایجاد میکند.
نگهداری ژنوم و نقش جهشهای DNA
یکی از عوامل کلیدی در پیوند پیری و سرطان، کاهش توانایی بدن در نگهداری ژنوم با افزایش سن است. انباشت جهشهای DNA، که نتیجه آسیبهای ترمیمنشده یا خطاهای ترمیمی است، هم در پیری و هم در سرطانزایی نقش دارد. در مدلهای حیوانی، مانند موشها، نشان داده شده که نقص در مکانیسمهای ترمیم DNA، مانند ترمیم غیرهمولوگ یا ترمیم برش باز، به ناپایداری ژنومی منجر میشود. این ناپایداری میتواند سلولها را به سمت تبدیل سرطانی سوق دهد، اما در عین حال، در بافتهای پیر میتواند به کاهش تکثیر سلولی و اختلال در هموستازی بافت منجر شود. بهعنوان مثال، موشهای با نقص در پروتئینهای ترمیم DNA، مانند ATM یا p53، اغلب تومورهای بیشتری در سنین پایینتر نشان میدهند، اما در سنین بالا، انباشت آسیبهای ژنومی میتواند به جای سرطان، به مرگ سلولی و پیری بافت منجر شود. این دوگانگی نشاندهنده تعادل ظریفی است که در آن ترمیم ژنوم هم میتواند از سرطان جلوگیری کند و هم در شرایط خاص آن را تسریع نماید.
ناپایداری تلومری و پیری سلولی
تلومرها، ساختارهای محافظ در انتهای کروموزومها، با هر تقسیم سلولی کوتاهتر میشوند و در نهایت به ناپایداری ژنومی و پیری سلولی منجر میشوند. پیری سلولی، حالتی که در آن سلولها توانایی تقسیم خود را از دست میدهند، بهعنوان یک مکانیسم دفاعی در برابر سرطان عمل میکند، اما در عین حال میتواند محیطی التهابی ایجاد کند که رشد تومور را تسهیل میکند. در مطالعات حیوانی، موشهایی با تلومرهای کوتاهتر، مانند موشهای فاقد آنزیم تلومراز، مستعد تومورهای خاصی هستند، بهویژه در بافتهایی با نرخ تکثیر بالا مانند روده. با این حال، پیری سلولی ناشی از ناپایداری تلومری میتواند از طریق ترشح فاکتورهای التهابی (معروف به SASP یا فنوتیپ ترشحی پیری) به رشد تومورهای مجاور کمک کند. این مطالعه نشان میدهد که تلومرها و پیری سلولی نقش دوگانهای دارند: سرکوب تومور در مراحل اولیه و تقویت آن در مراحل بعدی از طریق التهاب.
سیستم ایمنی پیر و التهاب مزمن
سیستم ایمنی با افزایش سن دچار تغییرات قابلتوجهی میشود که به «ایمنوپیری» معروف است. این تغییرات شامل کاهش توانایی سلولهای ایمنی در شناسایی و حذف سلولهای سرطانی (نظارت ایمنی) و افزایش التهاب مزمن در سطح پایین است. در مدلهای حیوانی، موشهای مسنتر کاهش قابلتوجهی در فعالیت سلولهای T و سلولهای کشنده طبیعی (NK) نشان میدهند، که نظارت ایمنی را تضعیف میکند و خطر سرطان را افزایش میدهد. التهاب مزمن، که اغلب با افزایش فاکتورهای التهابی مانند IL-6 و TNF-α همراه است، میتواند آسیب DNA را تشدید کرده و پیری سلولی را در بافتها تحریک کند. این چرخه معیوب، که در آن التهاب و پیری سلولی یکدیگر را تقویت میکنند، محیطی ایجاد میکند که برای رشد تومورها مساعد است. با این حال، برخی مطالعات نشان دادهاند که تقویت سیستم ایمنی در حیوانات مسن، مانند استفاده از ایمونوتراپی، میتواند نظارت ایمنی را بهبود بخشد و پیشرفت سرطان را کند نماید.
نقش مدلهای حیوانی و چالشهای ترجمه
مدلهای حیوانی، بهویژه موشها، نقش مهمی در درک پیوند پیری و سرطان ایفا کردهاند. مدلهای پیری فیزیولوژیکی، که پیری طبیعی را شبیهسازی میکنند، و مدلهای پیری تسریعشده، که از طریق دستکاری ژنتیکی یا محیطی پیری را سرعت میبخشند، اطلاعات ارزشمندی ارائه دادهاند. با این حال، این مدلها محدودیتهایی دارند. بهعنوان مثال، موشهای آزمایشگاهی معمولاً در محیطهای کنترلشده زندگی میکنند که با پیچیدگیهای پیری انسانی، مانند عوامل محیطی و سبک زندگی، متفاوت است. علاوه بر این، مدلهای تسریعشده، مانند موشهای با کمبود تلومراز، ممکن است تنها جنبههای خاصی از پیری را بازسازی کنند و نتایج آنها بهطور کامل به انسان قابلتعمیم نباشد. این مطالعه بر نیاز به طراحیهای تجربی بهبودیافته، مانند استفاده از مدلهای حیوانی با تنوع ژنتیکی بیشتر یا ترکیب دادههای انسانی و حیوانی، تأکید دارد تا ترجمه نتایج به درمانهای بالینی دقیقتر شود.
پیامدها برای درمان و پیشگیری
درک مسیرهای مشترک بین پیری و سرطان امکانات جدیدی برای پیشگیری و درمان ارائه میدهد. بهعنوان مثال، مداخلاتی که پیری سلولی را هدف قرار میدهند، مانند داروهای سنولیتیک که سلولهای پیر را حذف میکنند، میتوانند التهاب مرتبط با تومور را کاهش دهند. تقویت سیستم ایمنی از طریق ایمونوتراپی یا واکسنهای ضدسرطان نیز میتواند نظارت ایمنی را در افراد مسن بهبود بخشد. علاوه بر این، استراتژیهایی برای بهبود نگهداری ژنوم، مانند تقویت مکانیسمهای ترمیم DNA، میتوانند خطر جهشهای سرطانزا را کاهش دهند. با این حال، این مداخلات باید با دقت طراحی شوند، زیرا سرکوب بیشازحد پیری سلولی ممکن است خطر سرطان را افزایش دهد. این مطالعه همچنین بر اهمیت پیشگیری از طریق سبک زندگی، مانند رژیم غذایی سالم و ورزش، تأکید دارد که میتواند التهاب مزمن را کاهش داده و سلامت ژنومی را حفظ کند.
نتیجهگیری: آیندهای روشنتر با درک عمیقتر
پیوند پیچیده بین پیری و سرطان، که از طریق مسیرهای مشترکی مانند نگهداری ژنوم، ناپایداری تلومری، پیری سلولی و التهاب مزمن شکل گرفته، چالشها و فرصتهایی برای تحقیقات آینده ارائه میدهد. مطالعات حیوانی نشان دادهاند که این مسیرها میتوانند هم سرکوبکننده و هم تقویتکننده تومور باشند، و این دوگانگی نیاز به رویکردهای درمانی دقیق را برجسته میکند. با بهبود مدلهای آزمایشی و ترکیب دادههای انسانی، میتوانیم به درک بهتری از این تعاملات دست یابیم و درمانهای هدفمندی طراحی کنیم که نهتنها سرطان را در سنین بالا مهار کنند، بلکه کیفیت زندگی سالمندان را نیز بهبود بخشند. این پژوهش امیدی تازه برای آیندهای به ارمغان میآورد که در آن پیری سالمتر و خطر سرطان کمتر است.
پایان مطلب/.