یادداشت
امکانسنجی درمان نوین برای نوزادان بسیار نارس
ارزیابی ایمنی و امکانسنجی تزریق سلولهای مشتق از خون بندناف اتولوگ در نوزادان متولد زیر 28 هفته بارداری
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیان، مطالعهای با عنوان «امکانسنجی و ایمنی تزریق اتولوگ سلولهای مشتق از خون بند ناف در نوزادان بسیار نارس: کارآزمایی فاز یک CORD-SaFe» در مجله eBioMedicine (2025) منتشر شده است. این کارآزمایی فاز یک، که در مرکز پزشکی موناش و بیمارستان کودکان موناش در ملبورن استرالیا انجام شد، امکانسنجی جمعآوری خون بند ناف (UCB) و تزریق ایمن سلولهای مشتق از آن (UCBCs) را در نوزادان بسیار نارس (متولد زیر 28 هفته بارداری) بررسی کرد. از 44 تلاش برای جمعآوری UCB، در 37 مورد (84.1%) حجم کافی (>7 میلیلیتر) و در 31 مورد (70.4%) سلولهای با کیفیت GMP بهدست آمد. 23 نوزاد با میانگین سنی بارداری 26 هفته و وزن تولد 761 گرم، دوز میانی 42.3 میلیون سلول تکهستهای به ازای هر کیلوگرم وزن را دریافت کردند. تزریقها بهخوبی تحمل شد و هیچ عارضه جدی مرتبط با تزریق گزارش نشد. این مطالعه نشان داد که جمعآوری و تزریق UCBCs در حدود 70% از نوزادان بسیار نارس امکانپذیر و ایمن است، و راه را برای کارآزماییهای بزرگتر هموار میکند.
درمان سلولی: امیدی برای نوزادان بسیار نارس
نوزادان بسیار نارس (متولد زیر 28 هفته بارداری) در معرض خطر بالای آسیبهای مغزی، بهویژه خونریزی داخل بطنی (IVH)، قرار دارند که میتواند به ناتوانیهای عصبی مادامالعمر منجر شود. مطالعات پیشبالینی نشان دادهاند که سلولهای مشتق از خون بند ناف (UCBCs) از طریق اثرات پاراکرین و تعدیل ایمنی، خواص محافظت عصبی دارند. این کارآزمایی فاز یک، امکانسنجی جمعآوری خون بند ناف (UCB) و تزریق اتولوگ UCBCs را در این جمعیت پرخطر بررسی کرد. از 117 نوزاد واجد شرایط، 51 نوزاد برای مطالعه رضایت دادند و 44 تلاش برای جمعآوری UCB انجام شد. در 84.1% موارد، حجم کافی UCB (بیش از 7 میلیلیتر) جمعآوری شد و در 70.4% موارد، سلولهای با کیفیت GMP برای تزریق آماده شدند. 23 نوزاد UCBCs را با دوز 25-50 میلیون سلول تکهستهای به ازای هر کیلوگرم وزن دریافت کردند. این مطالعه نشان داد که این روش در اکثریت موارد امکانپذیر است و میتواند بهعنوان پایهای برای تحقیقات آینده مورد استفاده قرار گیرد.
امکانسنجی جمعآوری و آمادهسازی سلولها
جمعآوری خون بند ناف در نوزادان بسیار نارس چالشهایی مانند حجم کم خون و تاخیر در بریدن بند ناف (60 ثانیه طبق پروتکل بیمارستان) دارد. با این حال، در 37 از 44 تلاش (84.1%)، حجم کافی UCB جمعآوری شد. میانگین حجم جمعآوریشده 22.8 میلیلیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بود، با تعداد میانی سلولهای هستهدار کل (TNC) 130.6 میلیون و سلولهای تکهستهای (MNC) 60.6 میلیون به ازای هر کیلوگرم. از این تعداد، 31 نمونه (70.4%) استانداردهای GMP را برآورده کردند. شش نمونه به دلیل آلودگی میکروبی (سه مورد) یا گروه خونی نامشخص ABO (سه مورد به دلیل آلودگی با سلولهای قرمز مادری) کنار گذاشته شدند. این نتایج نشاندهنده امکانسنجی بالای جمعآوری و پردازش UCB در این جمعیت است، هرچند نیاز به آموزش پرسنل برای جمعآوری در زایمانهای غیرمنتظره وجود دارد.
ایمنی تزریق سلولهای اتولوگ
تزریق UCBCs در 23 نوزاد بین روزهای 9 تا 15 پس از تولد انجام شد. این نوزادان، با میانگین سنی بارداری 26 هفته و وزن تولد 761 گرم، در شرایط مختلف تنفسی (15 نفر تحت CPAP، سه نفر تحت تهویه مکانیکی معمولی و پنج نفر تحت تهویه نوسانی با فرکانس بالا) بودند. تزریقها از طریق کانولای وریدی 24G و طی 60 دقیقه انجام شد. علائم حیاتی (ضربان قلب، تنفس، اشباع اکسیژن و فشار خون) قبل، حین و تا 24 ساعت پس از تزریق پایش شد و هیچ تغییر قابلتوجهی مشاهده نشد. هیچ عارضهای مانند واکنش موضعی در محل تزریق، نیاز به احیای قلبی-ریوی یا افزایش حمایت تنفسی گزارش نشد. یک مورد مرگ هفت روز پس از تزریق رخ داد که پس از بررسی توسط هیئت نظارت بر ایمنی دادهها، به عفونت خونی مرتبط با کاتتر (استافیلوکوک اپیدرمیدیس) نسبت داده شد و ارتباطی با تزریق UCBCs نداشت.
پیامدهای نوزادی و مقایسه با گروه کنترل
پیامدهای نوزادی تا زمان ترخیص از NICU برای گروه دریافتکننده UCBCs و گروه کنترل همزمان (93 نوزاد بسیار نارس بدون تزریق UCBCs) جمعآوری شد. میزان عوارض عمده (مانند دیسپلازی برونکوپولمونری، سپسیس دیررس، رتینوپاتی نارس، و نکروزانتروکولیت) بین دو گروه مشابه بود. در گروه دریافتکننده UCBCs، 19 نفر از 22 نفر (86%) دیسپلازی برونکوپولمونری داشتند، در حالی که در گروه کنترل 75 نفر از 93 نفر (80%) این عارضه را تجربه کردند. طول مدت بستری در NICU نیز مشابه بود (108 روز در گروه UCBCs در مقابل 98 روز در گروه کنترل). این دادهها نشان میدهند که تزریق UCBCs تأثیر منفی بر پیامدهای کوتاهمدت نداشته است. ارزیابیهای بلندمدت، از جمله آزمونهای حرکت عمومی پرشتل و بررسی عصبی نوزادان همراسمیت در سهماهگی و ارزیابی رشد با مقیاسهای بیلی-4 در 2-3 سالگی، در حال انجام است و نتایج آن در آینده منتشر خواهد شد.
تحلیل سیتوکینهای پلاسما: اثرات ایمونومدولاتوری
تحلیل اکتشافی سطوح سیتوکینهای پلاسما قبل و 24 ساعت پس از تزریق UCBCs و در سن 36-37 هفته پس از قاعدگی انجام شد. هیچ تغییر قابلتوجهی در پروفایل سیتوکینهای پیشالتهابی یا ضدالتهابی (مانند IL-1b، IL-6، IL-8، IL-10) بلافاصله پس از تزریق مشاهده نشد. با این حال، افزایش سطح آنژیوپویتین-2 (Ang-2) و کاهش نسبی آنژیوپویتین-1 (Ang-1) 24 ساعت پس از تزریق گزارش شد. در سن 36-37 هفته، کاهش سطوح چندین سیتوکین و نشانگر (مانند IL-1RA، IL-6، pNF-H، Ang-1، Ang-2، و CRP) مشاهده شد، که ممکن است نشاندهنده کاهش التهاب سیستمیک باشد. افزایش IL-12 نیز در این دوره دیده شد، که میتواند به اثرات ایمونومدولاتوری UCBCs مرتبط باشد. این یافتهها نیاز به بررسیهای بیشتر در کارآزماییهای بزرگتر را برای تأیید اثرات درمانی UCBCs نشان میدهد.
چالشهای پیشرو و چشمانداز آینده
این مطالعه نشان داد که جمعآوری و تزریق UCBCs در نوزادان بسیار نارس امکانپذیر و ایمن است، اما چالشهایی مانند آلودگی میکروبی نمونهها و محدودیتهای لجستیکی در زایمانهای غیرمنتظره وجود دارد. آموزش پرسنل زایمان و بهینهسازی پروتکلهای جمعآوری میتواند نرخ موفقیت را افزایش دهد. علاوه بر این، حجم بالای سلولهای هستهدار کل (130 میلیون به ازای هر کیلوگرم) امکان تزریقهای چندگانه را در آینده فراهم میکند. با توجه به نرخ امکانسنجی 70%، که بالاتر از آستانه قابلقبول 62.4% است، این مطالعه پایه محکمی برای کارآزماییهای فاز بعدی فراهم میکند. تحقیقات آینده باید بر اثربخشی درمانی UCBCs، بهویژه در کاهش آسیبهای مغزی و بهبود پیامدهای عصبی-رشدی، تمرکز کنند. همچنین، بررسی اثرات بلندمدت این درمان بر رشد عصبی و کیفیت زندگی این نوزادان ضروری است.
نتیجهگیری
کارآزمایی CORD-SaFe نشان داد که جمعآوری خون بند ناف و تزریق اتولوگ سلولهای مشتق از آن در حدود 70% از نوزادان بسیار نارس امکانپذیر و ایمن است. این روش بدون عوارض جدی مرتبط با تزریق انجام شد و علائم حیاتی نوزادان در طول و پس از تزریق پایدار باقی ماند. تحلیل سیتوکینها نشاندهنده پتانسیل اثرات ایمونومدولاتوری UCBCs بود، اگرچه نیاز به مطالعات بزرگتر برای تأیید این یافتهها وجود دارد. این مطالعه گامی مهم در توسعه درمانهای سلولی برای نوزادان بسیار نارس است که در معرض خطر بالای آسیبهای مغزی قرار دارند. با رفع چالشهای لجستیکی و انجام کارآزماییهای بزرگتر، این روش میتواند به بهبود پیامدهای عصبی-رشدی و کاهش عوارض طولانیمدت در این جمعیت کمک کند.
پایان مطلب/.