یادداشت
بیومارکرهای نورواینفلاماتوری در بیماران آلزایمر
بررسی ارتباط بیومارکرهای مایع نورواینفلاماتوری با مراحل بالینی بیماری آلزایمر و پیامدهای بلندمدت در طول پیوستار بیماری
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی بنیان، مقالهای در سال 2025 در مجله Molecular Psychiatry با عنوان «بیومارکرهای مایع نورواینفلاماتوری در بیماران آلزایمر: مرور سیستماتیک» منتشر شده است که به بررسی بیومارکرهای مایع نورواینفلاماتوری در بیماری آلزایمر (AD) میپردازد. نورواینفلاماسیون در مراحل اولیه و دیررس پاتوفیزیولوژی AD نقش دارد و بیومارکرهای مایع برای تشخیص در مراحل پیشبالینی، پایش و پیشآگهی بیماری اهمیت فزایندهای دارند. این مرور سیستماتیک (SLR) با استفاده از پایگاههای PubMed، Embase و Cochrane، 54 مطالعه مرتبط (2012-2022) را شناسایی کرد که رابطه بیومارکرهای YKL-40، sTREM2 و GFAP با مراحل بالینی AD و پیامدهای بلندمدت را بررسی کردهاند. سطوح مایع مغزینخاعی (CSF) YKL-40 در بیماران با زوال عقل AD افزایش یافت، در حالی که sTREM2 با مراحل پیشبالینی و علامتی اولیه مرتبط بود. سطوح پلاسمایی GFAP در مراحل پیشبالینی و زوال عقل AD بهطور مداوم بالا بود و تغییرات طولی آن پیشبینیکننده زوال شناختی بود. این مطالعه بر نیاز به تحقیقات طولی بیشتر در مراحل پیشبالینی و نقص شناختی خفیف (MCI) برای اعتبارسنجی این بیومارکرها تأکید دارد.
نقش نورواینفلاماسیون در پاتوژنز آلزایمر و اهمیت بیومارکرهای مایع در تشخیص و پایش بیماری
بیماری آلزایمر (AD)، یک بیماری نورودژنراتیو مزمن، با پلاکهای بتا-آمیلوئید (Aβ) خارجسلولی، گرههای نوروفیبریلاری داخلسلولی و از دست دادن نورونها و سیناپسها مشخص میشود. این بیماری بهصورت کاهش تدریجی شناخت، عملکرد و رفتار ظاهر شده و شامل پیوستاری از مراحل پیشبالینی، نقص شناختی خفیف (MCI) و زوال عقل (خفیف، متوسط، شدید) است. نورواینفلاماسیون، با واسطه میکروگلیا و آستروسیتها، در پیشرفت AD نقش کلیدی دارد. این مرور سیستماتیک با هدف شناسایی بیومارکرهای مایع نورواینفلاماتوری مرتبط با مراحل بالینی AD و بررسی پیامدهای بلندمدت آنها، 54 مطالعه را تحلیل کرده است. بیومارکرهای YKL-40، sTREM2 و GFAP به دلیل ارتباط با فعالسازی آستروگلیا و میکروگلیا، پتانسیل بالایی در تشخیص زودهنگام، پایش و پیشآگهی AD دارند.
نورواینفلاماسیون: محرکی در پاتوژنز آلزایمر
نورواینفلاماسیون از مراحل اولیه AD، حتی پیش از بروز علائم بالینی، آغاز میشود. مطالعات نشان دادهاند که پاسخهای التهابی اطراف پلاکهای Aβ، شامل پروتئینهای مکمل، سیتوکینها و آستروسیتها/میکروگلیای واکنشی، در پاتوژنز AD دخیل هستند. میکروگلیا، سلولهای ایمنی مقیم مغز، در حالت هومئوستاتیک فرآیندهای نازک و در حالت واکنشی مورفولوژی آمبوئیدی دارند. آستروسیتهای واکنشی، با افزایش بیان پروتئین فیبریلاری اسیدی گلیال (GFAP)، در اطراف پلاکهای Aβ دیده میشوند. مطالعات ژنومی (GWAS) ژنهای مرتبط با التهاب مانند CLU، CR1، CD33 و TREM2 را شناسایی کردهاند که خطر AD را افزایش میدهند. این شواهد، نورواینفلاماسیون را بهعنوان حلقه مفقوده بین پاتولوژیهای Aβ و تاو معرفی میکنند و آن را هدفی برای درمانهای نوین قرار دادهاند.
روششناسی
این SLR بر اساس دستورالعملهای Cochrane و PRISMA انجام شد. جستوجو در پایگاههای PubMed، Embase و Cochrane برای مقالات انگلیسی (2012-2022) با موضوع AD یا MCI ناشی از AD، با استفاده از اصطلاحاتی مانند «نورواینفلاماسیون»، «میکروگلیا» و «آستروسیت» صورت گرفت. از 3669 مقاله شناساییشده، پس از حذف موارد تکراری و غربالگری، 54 مطالعه برای استخراج داده انتخاب شدند. این مطالعات شامل 43 مطالعه مشاهدهای، 4 کارآزمایی بالینی تصادفی و 7 مطالعه با طراحی نامشخص بودند. دادهها توسط دو مرورگر مستقل استخراج و با استفاده از قالب استاندارد در اکسل ثبت شدند. 27 مطالعه بر بیومارکرهای مایع (9 مطالعه YKL-40، 7 مطالعه sTREM2، 11 مطالعه GFAP) و 9 مطالعه طولی بر پیامدهای بلندمدت تمرکز داشتند.
یافتههای کلیدی: بیومارکرهای نورواینفلاماتوری
YKL-40: این پروتئین، عمدتاً توسط آستروسیتهای واکنشی در مغز بیان میشود و در 9 مطالعه (7 مطالعه CSF، 1 سرم، 1 پلاسما) بررسی شد. سطوح CSF YKL-40 در بیماران با زوال عقل AD (1.2 تا 1.7 برابر) نسبت به گروه کنترل بدون نقص شناختی بهطور مداوم بالاتر بود. در مرحله MCI، نتایج متناقض بودند؛ یک مطالعه افزایش 1.6 برابری CSF YKL-40 را گزارش کرد، اما دیگران تفاوت معنیداری نیافتند. در مراحل پیشبالینی، هیچ تفاوت قابلتوجهی مشاهده نشد. در بیماران Aβ-مثبت با نقص شناختی، سطوح CSF YKL-40 بالاتر بود، اما در پلاسما تفاوت معنیداری نداشت.
sTREM2: این بیومارکر، که از برش دامنه خارجسلولی TREM2 در میکروگلیا تولید میشود، در 7 مطالعه CSF بررسی شد. سطوح sTREM2 با مراحل پیشبالینی و علامتی اولیه AD ارتباط قویتری داشت تا زوال عقل پیشرفته. این یافته نشاندهنده فعالسازی زودرس میکروگلیا در AD است.
GFAP: پروتئین اصلی اسکلتی آستروسیتها، در 11 مطالعه (عمدتاً پلاسما) بررسی شد. سطوح پلاسمایی GFAP در مراحل پیشبالینی با پاتولوژی Aβ و در زوال عقل AD بهطور مداوم بالا بود. تغییرات طولی GFAP پلاسما پیشبینیکننده زوال شناختی در بیماران بود، که آن را به بیومارکری ارزشمند برای پایش بیماری تبدیل میکند.
پیامدهای بلندمدت و مطالعات طولی
9 مطالعه طولی ارتباط تغییرات بیومارکرهای مایع با پیامدهای بالینی مانند زوال شناختی، پیشرفت بیماری و عملکرد اجرایی را بررسی کردند. افزایش پلاسمایی GFAP با زوال شناختی سریعتر مرتبط بود، که پتانسیل آن را برای پیشآگهی نشان میدهد. sTREM2 در مراحل اولیه با پیشرفت به MCI یا زوال عقل ارتباط داشت، اما در مراحل بعدی کمتر پیشبینیکننده بود. YKL-40 در زوال عقل AD افزایش یافت، اما دادههای طولی محدود بودند. این یافتهها بر نیاز به مطالعات طولی بیشتر در مراحل پیشبالینی و MCI برای اعتبارسنجی پیشآگهی تأکید دارند.
چالشها و محدودیتها
مشخصیت بیومارکرهای نورواینفلاماتوری مانند YKL-40، sTREM2 و GFAP برای AD محدود است، زیرا در بیماریهای دیگر مانند عفونتهای باکتریایی، مالتیپل اسکلروزیس یا سرطان نیز افزایش مییابند. ناهمگونی در طراحی مطالعات، شامل تفاوت در اندازه نمونه (52 تا 419 نفر) و روشهای اندازهگیری، مقایسه نتایج را دشوار کرد. فقدان دادههای طولی در مراحل پیشبالینی و MCI، و تمرکز محدود بر بیومارکرهای پلاسما در مقایسه با CSF، از دیگر محدودیتها بودند. این مطالعه پیشنهاد میکند که استانداردسازی روشها و بررسی بیماریهای همراه برای بهبود کاربرد بالینی ضروری است.
جهتگیریهای آینده
برای اعتبارسنجی بیومارکرهای نورواینفلاماتوری در عمل بالینی، تحقیقات طولی در مراحل پیشبالینی و MCI ضروری است. توسعه بیومارکرهای پلاسمایی، به دلیل دسترسی آسانتر نسبت به CSF، اولویت دارد. یکپارچهسازی بیومارکرهای نورواینفلاماتوری با چارچوب ATN (آمیلوئید، تاو، نورودژنراسیون) میتواند تشخیص و پایش AD را بهبود بخشد. علاوه بر این، بررسی اثر درمانهای ضدالتهابی بر سطوح بیومارکرها میتواند به توسعه درمانهای هدفمند کمک کند. همکاریهای بینالمللی برای ایجاد پایگاههای داده استاندارد و نمونههای زیستی نیز توصیه میشود.
نتیجهگیری
این مرور سیستماتیک نشان داد که بیومارکرهای مایع نورواینفلاماتوری YKL-40، sTREM2 و GFAP با پیشرفت بیماری آلزایمر مرتبط هستند. YKL-40 در زوال عقل AD، sTREM2 در مراحل اولیه و GFAP در مراحل پیشبالینی و زوال عقل افزایش مییابد، با GFAP بهعنوان پیشبینیکننده زوال شناختی برجسته. با این حال، مشخصیت محدود و کمبود دادههای طولی، کاربرد بالینی آنها را محدود میکند. تحقیقات آینده باید بر استانداردسازی روشها، مطالعات طولی در مراحل زودهنگام و یکپارچهسازی با سایر بیومارکرهای AD متمرکز شوند. این یافتهها گامی مهم در جهت تشخیص زودهنگام، پایش و مدیریت بهتر بیماران آلزایمر ارائه میدهند و پتانسیل بهبود کیفیت زندگی این بیماران را نشان میدهند.
پایان مطلب/.