یادداشت چند منبعی
سلولهای بنیادی بندناف، ناجی قلب پس از سکته
درمان با سلولهای بنیادی میتواند از نارسایی قلبی پس از سکته قلبی پیشگیری کند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، مطالعهای جدید نشان میدهد بیمارانی که پس از سکته قلبی تحت تزریق سلولهای بنیادی قرار میگیرند، در مقایسه با درمانهای معمول، کمتر دچار نارسایی قلبی و بستریهای مرتبط با آن میشوند. این یافتهها چشمانداز تازهای برای پیشگیری از نارسایی قلبی در بیماران آسیبدیده از سکته ایجاد کرده است. در یک کارآزمایی بالینی با حضور نزدیک به چهارصد بیمار که نخستین سکته قلبی خود را تجربه کرده بودند، گروهی از بیماران طی هفته نخست پس از سکته، سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از ژله وارتون را به طور مستقیم در شریانهای کرونری دریافت کردند. پیگیری حدود سهساله نشان داد که این بیماران در مقایسه با گروهی که تنها درمان استاندارد دریافت کرده بودند، میزان بسیار پایینتری از نارسایی قلبی و بستری مجدد را تجربه کردند. هرچند میزان مرگومیر کلی تغییر چشمگیری نداشت، اما بهبود عملکرد قلب در گروه درمان بهمراتب بیشتر بود.
سکته قلبی
سکته قلبی یکی از مهمترین عوامل مرگومیر در جهان است. هر سال میلیونها نفر به دلیل انسداد ناگهانی عروق کرونر دچار آسیب شدید در عضله قلب میشوند. پیشرفتهای چند دهه اخیر در درمان فوری سکته، مانند آنژیوپلاستی و استفاده از داروهای ضدانعقاد، باعث شده میزان بقا افزایش یابد. با این حال، پیامد بلندمدت آن یعنی نارسایی قلبی پس از سکته، همچنان چالشی بزرگ است. در بسیاری از بیماران، با وجود باز شدن عروق، سلولهای عضله قلب به دلیل کمبود اکسیژن از بین میروند و جای خود را به بافت فیبروزی میدهند. در نتیجه، قدرت پمپاژ قلب کاهش یافته و بطن چپ دیگر توان کافی برای رساندن خون به سراسر بدن ندارد. پزشکی نوین در سالهای اخیر به دنبال راهکارهایی برای بازسازی قلب آسیبدیده بوده است. یکی از امیدبخشترین مسیرها، استفاده از سلولهای بنیادی است؛ سلولهایی که میتوانند به انواع سلولهای بدن تبدیل شوند و از طریق ترشح فاکتورهای ترمیمی، روند بهبودی را سرعت دهند. پژوهشگران معتقدند اگر این سلولها در زمان مناسب پس از سکته به بافت قلب رسانده شوند، میتوانند بخشهایی از عملکرد از دسترفته را احیا کرده و از پیشرفت به سمت نارسایی قلبی جلوگیری کنند.
تاریخچه
درمان با سلولهای بنیادی برای بیماریهای قلبی سابقهای بیش از دو دهه دارد. نخستین تلاشها با استفاده از سلولهای مغز استخوان انجام شد، اما نتایج محدود بود. با پیشرفت فناوری، تمرکز به سلولهای مزانشیمی جلب شد که از منابعی مانند بافت بندناف، جفت یا ژله وارتون قابل استخراجاند. این سلولها از نظر ایمنی نسبت به سلولهای دیگر خطر کمتری دارند و میتوانند بدون نیاز به تطابق کامل با سیستم ایمنی گیرنده مورد استفاده قرار گیرند. در سالهای اخیر، چندین مطالعه کوچک نشان دادهاند که تزریق سلولهای مزانشیمی پس از سکته قلبی میتواند موجب بهبود نسبی عملکرد بطن چپ و کاهش اندازه ناحیه آسیبدیده شود. اما نبود مطالعات بزرگ و پیگیریهای طولانیمدت، مانع از پذیرش گسترده این روش در درمان بالینی بود. تازهترین کارآزمایی فاز سه که نتایج آن در نشریه BMJ منتشر شده است، یکی از گامهای مهم برای تأیید بالینی این فناوری محسوب میشود.
شیوه مطالعاتی
این پژوهش در سه بیمارستان آموزشی ایران انجام شد و شامل ۳۹۶ بیمار با میانگین سنی ۵۷ تا ۵۹ سال بود که هیچکدام سابقه بیماری قلبی نداشتند و برای نخستین بار دچار سکته قلبی شده بودند. همه بیماران دچار آسیب گسترده عضله قلب و ضعف عملکرد بطن چپ بودند. از میان آنها، ۱۳۶ نفر در گروه مداخله قرار گرفتند و طی سه تا هفت روز پس از سکته، علاوه بر درمانهای استاندارد پزشکی، تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از ژله وارتون را به طور مستقیم در شریانهای کرونری دریافت کردند. گروه دوم شامل ۲۶۰ بیمار تنها درمانهای معمول سکته مانند داروهای ضد پلاکت و کنترل فشار خون را دریافت کردند. در این مطالعه عواملی مانند سن، جنس، وضعیت سیگار کشیدن، چاقی، فشار خون بالا، دیابت و عملکرد اولیه قلب در تحلیلها در نظر گرفته شد تا اثر واقعی درمان مشخص شود. بیماران به مدت نزدیک به سه سال پیگیری شدند تا وقوع نارسایی قلبی، بستریهای مجدد و مرگومیر ارزیابی شود.
نتایج
نتایج نشان داد که در گروه دریافتکننده سلولهای بنیادی، میزان بروز نارسایی قلبی به طور چشمگیری کمتر از گروه کنترل بود. نرخ بروز نارسایی قلبی در این گروه حدود ۲.۷۷ نفر در هر صد نفر در سال گزارش شد، در حالی که در گروه کنترل این رقم بیش از دو برابر یعنی ۶.۴۸ نفر بود. همچنین تعداد بستریهای مجدد به علت نارسایی قلبی در بیماران درمانشده بسیار کمتر بود. میزان ترکیبی مرگ، سکته مجدد یا بستری به علت نارسایی قلبی نیز در گروه سلولهای بنیادی تقریباً به نصف کاهش یافت. در عین حال، میزان مرگ از هر علت یا مرگ ناشی از بیماری قلبی بین دو گروه تفاوت آماری معنیداری نداشت. با وجود این، عملکرد قلب بیماران در گروه درمان طی شش ماه پس از تزریق بهطور قابل ملاحظهای بهتر از گروه کنترل بود و نشانههایی از بهبود قدرت انقباضی بطن چپ مشاهده شد.
دستاورد
این پژوهش یکی از بزرگترین مطالعات در زمینه استفاده از سلولهای بنیادی برای بازسازی قلب پس از سکته است. یافتهها نشان میدهد که تزریق سلولهای بنیادی مزانشیمی در روزهای ابتدایی پس از سکته میتواند به عنوان یک روش تکمیلی در کنار درمانهای استاندارد، از پیشرفت به سمت نارسایی قلبی جلوگیری کند. کاهش چشمگیر بستریهای مرتبط با نارسایی قلبی میتواند از فشار اقتصادی و روانی بر بیماران و سیستم سلامت نیز بکاهد. با وجود این نتایج امیدوارکننده، محققان هشدار میدهند که هنوز برای استفاده عمومی از این روش باید احتیاط کرد. طراحی مطالعه بهصورت تککور انجام شده و گروه کنترل تحت مداخله ساختگی قرار نگرفته است؛ در نتیجه، اثرات روانی یا فیزیولوژیک تزریق نمیتواند به طور کامل حذف شود. همچنین در این کارآزمایی، تغییرات بافتی و مولکولی قلب پس از درمان مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفت.
گام بعدی مطالعه
پژوهشگران تأکید دارند که برای تأیید نهایی این نتایج، مطالعات بزرگتر با طراحی دوسوکور ضروری است. بررسی نشانگرهای زیستی نارسایی قلبی و تصویربرداری دقیق از بافت قلب میتواند به روشن شدن مکانیزم اثر سلولهای بنیادی کمک کند. همچنین باید مشخص شود که بهترین زمان تزریق، مقدار سلول مورد نیاز، و مسیر دقیق ورود آن به قلب کدام است. از سوی دیگر، لازم است جنبههای عملی و اقتصادی این درمان بررسی شود؛ چرا که تولید، ذخیرهسازی و تزریق سلولهای بنیادی فرآیندی پرهزینه است و تنها در مراکز مجهز قابل انجام است. مطالعات آینده میتواند امکان ترکیب درمان سلولی با داروهای محافظ قلب یا روشهای جدیدتر مانند نانوذرات و حاملهای زیستی را نیز بررسی کند تا اثربخشی آن افزایش یابد. به گفته نویسندگان، اگر این نتایج در کارآزماییهای بزرگتر تکرار شود، میتوان امیدوار بود که درمان با سلولهای بنیادی به عنوان بخشی از مراقبتهای استاندارد پس از سکته قلبی وارد عمل بالینی شود و از بروز نارسایی قلبی در هزاران بیمار در سراسر جهان پیشگیری کند.
پایان مطلب/.