تاریخ انتشار: یکشنبه 16 آذر 1404
 بهبود بیماری پوست پروانه‌ای با استفاده از سلول‌های بنیادی خون بندناف
یادداشت چند منبعی

  بهبود بیماری پوست پروانه‌ای با استفاده از سلول‌های بنیادی خون بندناف

محققان نشان دادند که سلول‌های بنیادی خون بند ناف چشم‌انداز تازه‌ای برای جلوگیری از بدشکلی انگشتان در بیماری پوست پروانه‌ای هستند.
امتیاز: Article Rating

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، پژوهشگران نشان داده‌اند که سلول‌های بنیادی مشتق از خون بند ناف می‌توانند در مدل موشی بیماری RDEB با کاهش التهاب و کمک به ترمیم پوست، از بدشکلی انگشتان جلوگیری کنند و مسیر جدیدی برای درمان‌های سلولی فراهم آورند. اپیدرمولیز بولوزای رسِسیو یک بیماری ژنتیکی شدید است که با شکنندگی پوست، ایجاد تاول‌های مکرر و بدشکلی اندام‌ها همراه است. پژوهش جدیدی در مدل موشی این بیماری نشان می‌دهد که سلول‌های بنیادی سوماتیک نامحدود مشتق از خون بند ناف قادرند موجب کاهش التهاب سیستمیک، افزایش ترمیم پوست و جلوگیری از تغییر شکل انگشتان شوند. این سلول‌ها به کمک سازوکارهای پاراکرینی، تعادل سیتوکینی را تغییر داده، ماکروفاژهای ترمیم‌کننده را فعال می‌کنند و زمینه را برای بهبود ساختاری و عملکردی پوست فراهم می‌سازند. این یافته‌ها چشم‌انداز مهمی برای کاربرد درمان‌های سلولی در بیماران RDEB ایجاد می‌کند.

 

مقدمه
اپیدرمولیز بولوزای رسِسیو از جمله بیماری‌های ارثی نادر اما بسیار ناتوان‌کننده است که در آن به دلیل جهش ژنتیکی، اتصال میان لایه‌های مختلف پوست دچار ضعف می‌شود و این موضوع باعث می‌گردد پوست با کوچک‌ترین آسیب دچار تاول، زخم‌های عمیق و التهاب مزمن شود. بیماران مبتلا به این بیماری از بدو تولد با مشکلات جدی روبه‌رو هستند و زخم‌های گسترده و مزمن می‌تواند کیفیت زندگی آنان را به‌شدت کاهش دهد. در برخی از بیماران، چسبندگی و فیبروز پیش‌رونده باعث بدشکلی انگشتان و محدودیت حرکتی می‌شود. این وضعیت علاوه بر درد و عفونت‌های مکرر، مشکلات حرکتی و ناتوانی در انجام فعالیت‌های روزمره را نیز در پی دارد. تا سال‌های اخیر، درمان قطعی برای این بیماری وجود نداشت و بیشتر روش‌ها بر کنترل علائم، پیشگیری از عفونت و مراقبت از زخم متمرکز بودند. پیشرفت‌های اخیر در حوزه درمان‌های ژنی و سلولی امیدهای تازه‌ای ایجاد کرده است. یکی از این گزینه‌ها، استفاده از سلول‌های بنیادی خون بند ناف است که قادر به تمایز به سلول‌های پوستی و تعدیل پاسخ‌های ایمنی هستند. این سلول‌ها به دلیل ایمن بودن، در دسترس بودن و داشتن توانایی بالا در ترمیم بافت، توجه ویژه‌ای را به خود جلب کرده‌اند.

تاریخچه علمی کوتاه

مطالعه‌های سال‌های گذشته نشان داده‌اند که سلول‌های بنیادی خون بند ناف توان ترمیم پوست و بازسازی لایه‌های آسیب‌دیده را دارند. در برخی مدل‌های حیوانی، تزریق این سلول‌ها باعث کاهش التهاب، بهبود کیفیت زخم‌ها و افزایش رسوب پروتئین‌های ساختاری بافتی شده است. علاوه بر این، برخی مطالعات نشان داده‌اند که این سلول‌ها قادرند از طریق ترشح فاکتورهای تنظیم‌کننده فعالیت ماکروفاژها و تنظیم تعادل میان سیتوکین‌های التهابی و ضدالتهابی، روند فیبروز و زخم‌مزمن را کنترل کنند. با این حال، تا پیش از مطالعه اخیر، پرسش‌های مهمی درباره این که آیا این سلول‌ها می‌توانند از بدشکلی انگشتان در مدل‌های موشی جلوگیری کنند یا نه، بدون پاسخ مانده بود.

شیوه مطالعاتی

در پژوهش جدید، از مدل موشی دچار نقص ژنی مشابه بیماران RDEB استفاده شد. این مدل به طور طبیعی علائمی مانند تاول‌زایی، التهاب پوستی، زخم‌های مزمن و تغییر شکل تدریجی انگشتان را نشان می‌دهد و همین امر آن را به گزینه‌ای مناسب برای بررسی اثرات درمان‌های سلولی تبدیل می‌کند. سلول‌های بنیادی سوماتیک نامحدود که از خون بند ناف انسان استخراج شده بودند، به صورت تزریق سیستمیک به موش‌ها داده شدند. تیم تحقیقاتی برای بررسی تاثیر این سلول‌ها، شاخص‌های مختلفی را در طول مطالعه ارزیابی کردند: کاهش تورم اولیه اندام‌ها، میزان بروز بدشکلی انگشتان، وضعیت التهاب عمومی، کیفیت ترمیم پوست، سطح پروتئین‌های ساختاری پوستی، وضعیت ماکروفاژها و فعالیت حرکتی حیوان‌ها. پس از پایان دوره درمان، نمونه‌های پوستی جمع‌آوری و با روش‌های میکروسکوپی، مولکولی و ایمنی‌سنجی مورد تحلیل قرار گرفت. برای بررسی سازوکار مولکولی اثرات درمان نیز میزان سیتوکین‌ها، فاکتورهای پاراکرینی و فعالیت مسیرهای سیگنال‌دهی تحلیل شد.

نتایج
نتایج این مطالعه نشان داد که سلول‌های بنیادی سوماتیک نامحدود، اثرات قابل توجهی بر کاهش شدت علائم و پیشگیری از آسیب‌های ساختاری دارند. نخستین یافته مهم، کاهش تورم اولیه اندام‌ها بود که اغلب یکی از شاخص‌های التهاب سیستمیک در مدل موشی این بیماری محسوب می‌شود. موش‌هایی که این سلول‌ها را دریافت کرده بودند، ورم کمتری را تجربه کردند. یافته مهم‌تر، کاهش چشمگیر بدشکلی انگشتان در مقایسه با گروه کنترل بود. بدشکلی انگشتان یکی از علائم شدید و ناتوان‌کننده در RDEB است و کمتر درمانی توانسته بود بر آن تأثیر قابل توجهی بگذارد. این مشاهده نشان می‌دهد که مهار التهاب و حمایت از ساختار بافتی در مراحل ابتدایی می‌تواند روند پیشرفت بیماری را کند یا متوقف کند. در سطح بافتی و مولکولی نیز تغییرات قابل توجهی ثبت شد. در بررسی پوست موش‌های درمان‌شده، رسوب بیشتری از پروتئین ساختاری مهم پوست مشاهده شد که نقش حیاتی در اتصال و استحکام بافت دارد. همچنین تعداد بیشتری از ماکروفاژهای ترمیم‌کننده نسبت به ماکروفاژهای التهابی در نمونه‌های درمان‌شده گزارش شد. این امر نشان می‌دهد که سلول‌ها توانسته‌اند تعادل ایمنی را به سمت ترمیم و بازسازی سوق دهند.

در سطح مولکولی، تعادل میان سیتوکین‌های التهابی و ضدالتهابی به نفع کاهش التهاب تغییر کرد. نسبت میان بعضی مولکول‌های التهابی و مهارکننده‌های طبیعی آنها در حیوانات درمان‌شده اصلاح شده بود. از سوی دیگر، برخی فاکتورهای مهم پاراکرینی که توسط سلول‌های بنیادی ترشح می‌شوند، افزایش یافته بود. این فاکتورها توانایی دارند مسیرهای التهابی را مهار و روند ترمیم را تقویت کنند. همچنین کاهش فعالیت مسیرهای سیگنال‌دهی مرتبط با التهاب مزمن مشاهده شد که نشان می‌دهد ارائه این سلول‌ها می‌تواند نقش حفاظتی بلندمدت داشته باشد. موش‌های درمان‌شده علاوه بر نتایج بافتی و مولکولی، از نظر بالینی نیز وضعیت بهتری داشتند. میزان فعالیت حرکتی آنها بیشتر بود و طول عمر آنها در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت.

دستاوردهای پژوهش

این مطالعه چندین نکته مهم را آشکار ساخت. نخست این که التهاب نقش بسیار کلیدی در پیشرفت بیماری RDEB دارد و هدف قرار دادن آن می‌تواند بهبود علائم شدید بیماری را ممکن سازد. دوم آن که سلول‌های بنیادی خون بند ناف نه تنها در ترمیم زخم نقش دارند، بلکه می‌توانند ساختار بافتی را نیز تقویت کرده و از بروز بدشکلی انگشتان جلوگیری کنند. سوم آن که این نوع سلول‌درمانی بدون نیاز به مهندسی ژنتیکی یا دستکاری پیچیده، از طریق تعدیل طبیعی پاسخ ایمنی و تحریک روند بازسازی اثرگذاری خود را نشان می‌دهد.

گام بعدی مطالعه

با توجه به نتایج امیدوارکننده این مدل موشی، گام بعدی پژوهش، حرکت به سوی آزمایش‌های بالینی انسانی است. در مرحله نخست باید ایمنی این سلول‌ها در انسان، پایداری اثرات آنها، میزان ترشح فاکتورهای تنظیم‌کننده و امکان استقرار آنها در بافت پوست ارزیابی شود. همچنین لازم است استانداردسازی در تولید این سلول‌ها برای کاربرد بالینی صورت گیرد تا کیفیت، ایمنی و قابلیت تکرار آنها تضمین شود. علاوه بر این، مطالعات آینده می‌توانند اثرات طولانی‌مدت‌تر، نقش این سلول‌ها بر جلوگیری از فیبروز و تعامل آنها با سایر سیستم‌های ایمنی و بازسازی را مورد بررسی قرار دهند. ترکیب این سلول‌درمانی با سایر راهبردهای درمانی، از جمله داروهایی که مسیرهای فیبروتیک را مهار می‌کنند، نیز می‌تواند مسیرهای جدیدی برای درمان بیماری ایجاد کند.

پایان مطلب/.

 

 

 

ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیدواژه
کلیدواژه
دسته‌بندی اخبار
دسته‌بندی اخبار
Skip Navigation Links.