با وجود تبلیغات گسترده، درمانهای سلولهای بنیادی برای اوتیسم تاکنون هیچ اثربخشی قطعی نداشته و گسترش دسترسی به آنها فعلاً منطقی نیست.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، پس از آزمایشهای متعدد، هنوز هیچ مدرکی دال بر اینکه این درمانهای تجربی مفید هستند وجود ندارد، بنابراین اکنون زمان گسترش دسترسی به آنها نیست. در ماه مه، رابرت اف. کندی جونیور، وزیر بهداشت و خدمات انسانی ایالات متحده، در یک مصاحبه پادکستی علاقهمندی خود را به گسترش دسترسی به درمانهای تجربی از جمله درمانهای سلولهای بنیادی ابراز کرد. او همچنین اذعان داشت که خود تحت درمان سلولهای بنیادی غیرمعتبر در آنتیگوا قرار گرفته است. این اظهارات، همراه با علاقه گستردهتر او به اوتیسم و تمایلش به درمانهای جایگزین، نشانههایی هستند که میتوان انتظار داشت سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) نظارت خود بر حوزه درمانهای سلولهای بنیادی برای اوتیسم را کاهش دهد.
تبلیغات و واقعیت: نگاهی به درمانهای سلولهای بنیادی برای اوتیسم
من فکر میکنم هزاران خانواده تصور نادرستی درباره وعدههای درمانی سلولهای بنیادی برای اوتیسم پیدا کردهاند.به عنوان یک زیستشناس سلولهای بنیادی، من نسبت به پتانسیل درمانهای سلول بنیادی برای بسیاری از بیماریها هیجانزدهام. دادههای قوی از آزمایشهای بالینی اخیر درباره استفاده از آنها در بیماری پارکینسون، دیابت نوع ۱ و صرع، سه نمونه از نتایج امیدوارکننده اولیه هستند. اما با وجود تبلیغات فراوان، درمانهای سلولی همه مشکلات را حل نمیکنند. در مورد خاص اوتیسم، من باور ندارم که تزریق سلولهایی مانند سلولهای چربی، مغز استخوان یا سلولهای بندناف، رویکردهای امیدوارکنندهای باشند. تیمهای متعددی این سلولها را آزمایش کردهاند، اما هنوز هیچ مدرکی مبنی بر اینکه این درمانها به افراد مبتلا کمک میکنند، وجود ندارد.
چالشهای درمان اوتیسم با سلولهای بنیادی
در واقع، یکی از بزرگترین آزمایشها درباره سلولهای بندناف برای درمان اوتیسم که توسط دانشگاه دوک انجام شده، به اهداف مورد نظر دست نیافت. اخیراً همکاری تیم دوک با شرکت Cryo-Cell International، شرکتی که سلولهای بندناف را ذخیره میکند، به پایان رسید. این جدایی یک نشانه هشداردهنده است که نشان میدهد این تحقیقات احتمالاً در آینده نتیجهبخش نخواهد بود. یک آزمایش مشابه قبلی توسط مرکز Sutter Health نیز به اهداف خود نرسید. هر دو گروه پژوهشی دوک و Sutter تحلیلهای پس از پایان آزمایش انجام دادند و ادعاهایی درباره فواید احتمالی برای زیرگروههایی مطرح کردند، اما این ادعاها برای من قانعکننده نبودند. فراتر از سلولهای بندناف، دادههای امیدوارکنندهای از آزمایشهای سلولهای بنیادی برای اوتیسم به طور کلی ندیدهام.
هشدارها درباره گسترش درمانهای سلول بنیادی غیرمؤثر برای اوتیسم
اگر دادهها عمدتاً منفی هستند، چرا این حوزه همچنان توجه زیادی جلب میکند؟ بیشتر تبلیغات مستقیم از سوی کلینیکهایی است که با فروش درمانهای غیرمعتبر سلولهای بنیادی، به دنبال کسب سود هستند.
چه سلولهای بندناف، چربی، مغز استخوان یا انواع دیگر سلولها — حتی اگر آنها واقعاً سلولهای بنیادی نباشند — بازاریابی بسیار گستردهای در جریان است. به نظر من، برخی از دانشگاهیان نیز در سراسر جهان وعدههای بیش از حد درباره درمانهای سلولی برای اوتیسم دادهاند، اما در این موارد فکر میکنم این امر بیشتر ناشی از شور و هیجان بیش از حد است.
نقش نظارت FDA در کنترل کلینیکهای سلولهای بنیادی
در ایالات متحده، FDA در کنترل کلینیکهایی که این درمانها را میفروشند، واقعاً مشکل داشته است. این کلینیکها اغلب سلولها را برای درمان اوتیسم و بیماریهای متعدد دیگر بازاریابی میکنند، احتمالاً برای بیشینه کردن سود. وقتی یک کلینیک با مشکل مواجه شده و تعطیل میشود، کلینیک جدیدی جای آن را میگیرد. این بازی «ضربه به موشک سلولهای بنیادی» بیپایان است. اوتیسم هدفی دشوار برای این درمانها است. این بیماری به طور شناخته شدهای چندوجهی است. یک مطالعه ژنتیکی اخیر چهار زیرگروه احتمالی اوتیسم را تعریف کرد و احتمالاً تعداد بیشتری وجود دارد. مکانیزمهای اوتیسم بسیار متنوع هستند که درمان آن با یک درمان واحد را سخت میکند و نتایج آزمایشها احتمالاً دارای نویز زیادی خواهند بود. حامیان درمانهای سلولی برای اوتیسم، توضیحات متعددی درباره نحوه عملکرد این درمانها مطرح کردهاند. به عنوان مثال، فرض شده که سلولهای تزریق شده مستقیماً در مغز نورونها را ترمیم میکنند. اما با توجه به اینکه اکنون مشخص نیست آیا سلولهای تزریق شده میتوانند به مقدار قابل توجهی وارد مغز شوند، طرفداران این درمان بیشتر به عملکردهای نامشخص و غیرمستقیم ایمنیزا اشاره کردهاند.
مخاطرات و ریسکهای درمانهای تجربی سلولهای بنیادی در اوتیسم
ایده درمان اوتیسم با سلولهای بنیادی همچنین به روایت جنجالی «درمان» اوتیسم کمک میکند؛ روایتی که اوتیسم را یک بیماری میداند و افراد مبتلا را نیازمند «اصلاح» میبیند. این دیدگاه میتواند تاثیرات منفی بر خود افراد اوتیسمی و خانوادههایشان داشته باشد. به عنوان یک پژوهشگر زیستپزشکی، فکر میکنم بسیار مهم است که پزشکان و دانشمندان اطلاعات کافی کسب کنند تا بتوانیم با عموم مردم درباره این مسائل صحبت کنیم. من باور دارم هزاران خانواده تصور نادرستی درباره وعدههای درمان سلولهای بنیادی برای اوتیسم پیدا کردهاند.
صدها نفر فرزندان خود را از طریق آزمایشهای بالینی، برنامههای دسترسی گسترش یافته و کلینیکهای سودمحور با سلولهای بندناف درمان کردهاند. اگرچه به نظر میرسد سلولهای بندناف به طور کلی بیخطر باشند، اما کاملاً بدون ریسک نیستند. علاوه بر این، روند دریافت این درمانها (شامل سفر به کلینیک و استفاده از آرامبخش که معمولاً به کار میرود) میتواند برای کودکان تجربهای منفی باشد. برخی آزمایشها برای مشارکت هزینه دریافت میکنند — که به نظر من عملی غیرقابل قبول است. به همین دلایل، مهم است که دانشمندان و پزشکان آموزشهای عمومی درباره این حوزه ارائه دهند. همچنین باید در برابر تبلیغات بازاریابی این درمانها مقاومت کنیم.
نگاهی به دادههای آزمایشهای بالینی سلولهای بنیادی برای اوتیسم
به آینده نگاه کنیم، آزمایشهای بالینی درمان سلولی برای اوتیسم همچنان ظاهر میشوند، اما انتظار ندارم به نتایج مفیدی برسند. امیدوارم اشتباه کنم، اما تاکنون دلیل کمی برای خوشبینی وجود دارد. جستجو در سایت ClinicalTrials.gov با کلیدواژههای «سلول» و «اوتیسم» نشان میدهد ۶۸ آزمایش فعال وجود دارد که فقط ده مورد در حال جذب داوطلب است. هیچکدام به نظر امیدوارکننده نمیآیند. با این حال، یکی توجه من را جلب کرد: آزمایشی در کارائیب به مدیریت جراح ارتوپد چدویک پرودوموس، از موسسه سلولهای بنیادی پرودوموس، که چندین کلینیک سلولهای بنیادی در آمریکا و جاهای دیگر دارد. پرودوموس اخیراً به من گفت که پزشک شخصی است که به رابرت اف. کندی جونیور سلولهای بنیادی برای مشکل گلویش در آنتیگوا داده است. او همچنین در نشست گروهی کندی درباره پزشکی بازسازیکننده در مارس شرکت کرد.
داستان شکست و امیدواریهای درمان سلولی اوتیسم
قطعاً اکنون زمان مناسبی برای کاهش استانداردهای درمان سلولهای بنیادی نیست. با توجه به همه دادههای ناامیدکننده موجود، فشار بیشتر بر ایده سلولهای بنیادی برای اوتیسم منطقی به نظر نمیرسد. من به خانوادهها توصیه میکنم با احتیاط ویژهای به دنبال این نوع درمانها برای فرزندانشان باشند.
پایان مطلب/.