تاریخ انتشار: دوشنبه 10 آذر 1404
درمان‌های سلولی مبتنی بر خون بندناف برای آسیب مغزی نارس
یادداشت

  درمان‌های سلولی مبتنی بر خون بندناف برای آسیب مغزی نارس

درمان با سلول‌های خون بندناف پتانسیل کاهش التهاب و بهبود بازسازی عصبی در نوزادان نارس را دارد، اما نیاز به آزمایش‌های بالینی مؤثرتر است.
امتیاز: Article Rating

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی بنیان، در 2025، مقاله‌ای با عنوان "درمان‌های سلولی مبتنی بر خون بند ناف برای آسیب مغزی نارس" در مجله Early Human Development منتشر شد. این مطالعه پتانسیل درمانی سلول‌های مشتق‌شده از خون بند ناف (UCB) را برای آسیب‌های مغزی در نوزادان نارس بررسی کرده است. زایمان نارس، که قبل از 37 هفته بارداری رخ می‌دهد، سالانه حدود 15 میلیون نوزاد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و عامل اصلی ناتوانی‌های عصبی است. آسیب‌هایی مانند خون‌ریزی داخل‌بطنی (IVH)، آسیب ماده سفید (WMI) و آنسفالوپاتی هیپوکسیک-ایسکمیک (HIE) به دلیل التهاب، نارسایی عروق مغزی و مرگ سلولی رخ می‌دهند. این مطالعه نشان می‌دهد که درمان با UCB با خواص ضدالتهابی و محافظ عصبی، می‌تواند این مسیرهای پاتولوژیک را هدف قرار دهد، اما هنوز نیاز به آزمایش‌های بالینی بزرگ‌تر برای اثبات کارایی وجود دارد.

 

 آسیب‌های مغزی نارس و چالش‌های درمانی

نوزادان نارس به دلیل شکنندگی عروق مغزی و ساختارهای عصبی در حال توسعه، مستعد آسیب‌هایی مانند IVH، WMI و HIE هستند. IVH که 30-35% نوزادان با وزن بسیار کم هنگام تولد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، از خون‌ریزی در ماتریکس ژرمنیال ناشی می‌شود و می‌تواند به التهاب، انفارکتوس هموراژیک پره‌ونتریکولار یا هیدروسفالی منجر شود. WMI، که 7-40% نوزادان نارس را درگیر می‌کند، از آسیب به الیگودندروسیت‌های پیش‌میئلین ناشی می‌شود و با پیامدهای عصبی منفی همراه است. HIE، با شیوع 1-10 در 1000 تولد زنده، از هیپوکسی-ایسکمی ناشی می‌شود و آسیب‌های عصبی گسترده‌ای ایجاد می‌کند. خون‌ریزی مخچه‌ای (9-19% در نارس‌ها) و سکته (32 در 100,000) نیز از دیگر آسیب‌ها هستند که با نارسایی تنظیم خودکار مغزی مرتبط‌اند. با وجود تفاوت در نحوه بروز، این آسیب‌ها مسیرهای مشترکی مانند التهاب و مرگ سلولی دارند که درمان‌های فعلی، عمدتاً حمایتی، قادر به رفع کامل آن‌ها نیستند.

 

 پتانسیل درمانی خون بندناف

درمان با سلول‌های مشتق‌شده از خون بند ناف (UCB) به‌عنوان راهبردی نوین برای هدف قرار دادن مسیرهای پاتولوژیک مشترک در آسیب‌های مغزی نوزادان نارس، از جمله التهاب، مرگ سلولی و نارسایی عروق مغزی، مطرح شده است. UCB حاوی طیف متنوعی از سلول‌ها، از جمله سلول‌های بنیادی هماتوپوئتیک (HSCs)، سلول‌های استرومایی مزانشیمی (MSCs)، سلول‌های پیش‌ساز اندوتلیال (EPCs) و سلول‌های T تنظیم‌کننده (Tregs) است که هر یک خواص منحصربه‌فردی دارند. MSCs با توانایی ایمونومدولاتوری و ترمیم بافت، التهاب را کاهش داده و محیطی محافظ برای سلول‌های عصبی فراهم می‌کنند. EPCها با ترویج آنژیوژنز و بازسازی عروق، جریان خون مغزی را بهبود می‌بخشند، در حالی که HSCs از بازسازی هماتوپوئتیک و ایمنی پشتیبانی می‌کنند و Tregs پاسخ‌های ایمنی بیش‌فعال را تعدیل می‌کنند. این اثرات از طریق مکانیسم‌هایی مانند سیگنال‌دهی پاراکرین، که شامل ترشح فاکتورهای رشد و وزیکول‌های خارج‌سلولی است، تحقق می‌یابد. این وزیکول‌ها حاوی مولکول‌های زیست‌فعالی هستند که بقای عصبی و بلوغ گلیال را تقویت می‌کنند. همچنین، آنژیوژنز توسط EPCها و تعدیل ایمنی توسط Tregs، ترمیم بافت و بازیابی عملکرد عصبی را تسهیل می‌کند. دسترسی آسان به UCB پس از زایمان و ایمونوژنیسیته پایین آن، این منبع را برای کاربردهای اتولوگ (استفاده از خون بند ناف خود نوزاد) و آلوژنیک (از اهداکنندگان دیگر) در نوزادان نارس ایده‌آل می‌سازد. این ویژگی‌ها، همراه با پتانسیل چندوجهی درمانی، UCB را به گزینه‌ای امیدوارکننده برای کاهش عوارض عصبی بلندمدت در این جمعیت آسیب‌پذیر تبدیل کرده است، هرچند بهینه‌سازی روش‌ها و آزمایش‌های بالینی بیشتر همچنان ضروری است. 


 شواهد پیش‌آزمایشگاهی

مطالعات پیش‌آزمایشگاهی در مدل‌های جوندگان و تعداد محدودی حیوانات بزرگ نشان داده‌اند که درمان با UCB التهاب عصبی را کاهش می‌دهد، آپوپتوز را کم می‌کند، بلوغ الیگودندروسیت‌ها را ترویج می‌کند و نتایج عملکردی را بهبود می‌بخشد. این اثرات از طریق ترشح فاکتورهای رشد (مانند فاکتور نوروتروفیک مشتق‌شده از مغز) و فعال‌سازی مسیرهای سیگنال‌دهی بقای سلولی حاصل می‌شوند. با این حال، تنوع در طراحی مدل‌ها و نبود نقاط پایانی بلندمدت، ترجمه بالینی را محدود کرده است. مدل‌های متداول شامل تزریق کلاژناز برای IVH، لیپوپلی‌ساکارید برای التهاب، انسداد شریان کاروتید برای هیپوکسی-ایسکمی و بستن شریان تک‌جنینی برای محدودیت رشد جنینی است، اما مدل‌های حیوانی بزرگ هنوز کم است.

 

 مطالعات بالینی اولیه

پژوهش‌های بالینی در مراحل اولیه، بیشتر بر ایمنی و امکان‌پذیری متمرکز بوده‌اند. مطالعه CORD-SaFe نشان داد که جمع‌آوری و بازاداره‌سازی اتولوگ UCB در دوزهای 25-50 میلیون سلول/کیلوگرم در نوزادان نارس بسیار پیش‌رس ایمن و عملی است، حتی با انسداد تاخیری بند ناف (DCC) در 70% موارد. مطالعات کوچک دیگر، مانند تزریق داخل‌بطنی MSCs آلوژنیک در 9 نوزاد نارس با IVH شدید، تحمل‌پذیری خوب و بدون عارضه جدی را گزارش کرده‌اند. با این حال، آزمایش‌های درمانی برای آسیب‌های تأسیس‌شده مانند HIE یا خون‌ریزی مخچه‌ای هنوز محدود است. آزمایش‌های در حال انجام مانند ALLO و STELLAR ایمنی و کارایی UCB آلوژنیک و اتولوگ را در آسیب‌های مغزی شدید بررسی می‌کنند.

 

 چالش‌ها و آینده

چالش‌هایی مانند کمبود حجم خون بند ناف در زایمان‌های پیچیده و زمان‌بر بودن فرآیند پردازش، استفاده از سلول‌های اتولوگ مشتق از خون بند ناف (UCB) را محدود می‌کند. این محدودیت‌ها، به‌ویژه در موارد نارسایی رشد جنینی یا جدا شدن جفت، جمع‌آوری کافی سلول را دشوار می‌سازد. برای غلبه بر این مشکل، رویکردهای آلوژنیک با استفاده از اهداکنندگان ناسازگار و گسترش ex vivo سلول‌ها، مانند سلول‌های CD34+، پیشنهاد شده‌اند که دوز درمانی را افزایش می‌دهند و کاربرد را تسهیل می‌کنند. با این حال، زیرگروه‌های پرخطر مانند نوزادان مبتلا به آنسفالوپاتی هیپوکسیک-ایسکمیک (HIE) یا سکته مغزی هنوز به‌طور خاص مورد بررسی قرار نگرفته‌اند، که شکاف مهمی در تحقیقات است. همچنین، نیاز به مدل‌های استاندارد، پروتکل‌های هماهنگ و مطالعات حیوانات بزرگ برای شبیه‌سازی دقیق‌تر فیزیولوژی و زمان‌بندی رشد مغزی انسان احساس می‌شود. این گام‌ها به ترجمه نتایج به کاربردهای بالینی کمک می‌کنند. در حال حاضر، آزمایش‌های کارایی بزرگ‌تر در جریان است که می‌تواند پتانسیل درمانی UCB را برای بهبود نتایج عصبی در نوزادان نارس تأیید کند و به استفاده گسترده‌تر آن در آینده منجر شود. 


 نتیجه‌گیری

درمان با سلول‌های مشتق‌شده از خون بند ناف (UCB) رویکردی نویدبخش برای کاهش آسیب مغزی در نوزادان نارس است که در مطالعات پیش‌آزمایشگاهی اثرات محافظتی و بازساختی، از جمله کاهش التهاب و ترویج بازسازی عصبی، نشان داده است. این سلول‌ها با خواص ایمونومدولاتوری و نوروپروتکتیو، پتانسیل هدف قرار دادن مسیرهای پاتولوژیک مانند مرگ سلولی و نارسایی عروق مغزی را دارند. با وجود چالش‌هایی مانند تنوع در مدل‌های حیوانی و نیاز به نقاط پایانی بلندمدت، پیشرفت در آزمایش‌های بالینی اولیه ایمنی و امکان‌پذیری را تأیید کرده است. طراحی بهتر مدل‌ها و هماهنگی پروتکل‌ها، این درمان را به‌عنوان گزینه‌ای بالقوه برای بهبود نتایج عصبی در این جمعیت آسیب‌پذیر نزدیک‌تر می‌کند. هرچند تحقیقات هنوز در مراحل اولیه است، تلاش‌ها برای استانداردسازی و گسترش مطالعات، امید به کاربرد بالینی موفق را افزایش می‌دهد.

پایان مطلب./  

 

ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیدواژه
کلیدواژه
دسته‌بندی اخبار
دسته‌بندی اخبار
Skip Navigation Links.