تاریخ انتشار: دوشنبه 30 مرداد 1402
روش جدید، سریع و موثر برای تشخیص سلول‎‌های بنیادی سرطانی
یادداشت

  روش جدید، سریع و موثر برای تشخیص سلول‎‌های بنیادی سرطانی

محققان مک مستر راهی سریع و موثر برای شناسایی سلول‎‌های بنیادی سرطانی قبل از عود بیماری در بزرگسالانی که قبلا تحت درمان قرار گرفته بودند، کشف کرده‌اند.
امتیاز: Article Rating

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، بسیاری از موارد سرطان طی چند سال پس از درمان قبلی در بدن عود می‌کنند. در حالی که روش‌های فعلی می‌توانند بر تومورهایی که بازگشته‌اند نظارت کنند، ولی تاکنون این فناوری به اندازه کافی پیشرفت نکرده است تا بتواند سلول‌های سرطانی «غیرقابل تشخیص» را که منجر به بازگشت تومور می‌شوند، را شناسایی کند. تحقیقات Bhatia با بزرگسالانی که قبلا تحت درمان برای لوسمی میلوئید حاد (AML) قرار گرفته بودند، یک گام بزرگ به جلو است. میک باتیا، استاد بخش بیوشیمی و علوم بیومدیکال، این مطالعه جدید را که در Cell Reports Medicine منتشر شده است، رهبری کرده است.

لوسمی حاد میلوئیدی (AML)

لوسمی حاد میلوئیدی (AML) یک بدخیمی ناهمگن از سلول‌های بنیادی خون ساز است. برای طبقه بندی AML  از ویژگی‌های مورفولوژیکی، سیتوشیمیایی، ایمونوفنوتیپی و ژنتیکی مولکولی استفاده می‌شود. همه این پارامترها برای تعریف زیرگروه‌های پیش آگهی برای تعیین خط درمان و پیش بینی پیش آگهی استفاده می‌شوند. شواهد قابل توجهی مقاومت درمانی و عود در AML را به ویژگی‌های سلول‌های بنیادی لوسمی (LSCs) مرتبط می‌کند. بنابراین باتوجه به اینکه معیارهای پیش آگهی در AML پیچیده هستند و به سنجش‌های آزمایشگاهی متعددی نیاز دارند که زمان‌های چرخش متغیری دارند. بنابراین همه بیماران مبتلا به AML به طور یکسان از درمان استاندارد بهره نمی‌برند. بنابراین، یک روش آزمایشگاهی سریع برای اندازه‌گیری میزان  LSC17، در همان ابتدای شروع بیماری، تصمیمات درمانی اولیه و سازگاری بالا را برای بیماران مبتلا به این بیماری ممکن می‌سازد.

تشخیص سلول‌های بنیادی لوسمی (LSCs)

نرخ بقای ضعیف در میان بیماران مبتلا به لوسمی میلوئید حاد (AML) به تداوم سلول‌های بنیادی سرطانی مقاوم به درمان (CSCs) نسبت داده شده است. با این حال، در AML، اکثر بیماران فاقد سلول‌های بنیادی لوسمی (LSCs) هستند که با توانایی تولید لوسمی خاص بیمار در پیوندهای انسان و موش در پیوند in vivo تعریف می‌شوند. علیرغم یافته‌ها مبنی بر اینکه سلول‌های لوسمی بیماران دارای ظرفیت LSC با تشخیص زنوگرافت (بیماران LSC+) نسبت به بیماران فاقد LSCهای قابل تشخیص (بیماران LSC-) پیش آگهی بدتری دارند. این سنجش‌ها پر زحمت و دارای هزینه گزافی هستند که کاربرد آنها را برای بسیاری از محققان و همچنین برای محیط های بالینی غیرعملی می‌کند.

تشخیص سلول‌های بنیادی سرطانی (CSCs)

 توصیف‌های کیفی اولیه CSCها در AML نشان می‌دهد که آنها منحصراً در بخش فنوتیپی CD34+CD38- سلول‌های بیمار AML قرار دارند. بر اساس این دیدگاه، گروه‌های متعددی اهمیت بالینی این فنوتیپ‌ها را بررسی کرده اند و روابط بین پروفایل‌های سنتی CD34+CD38- و بقای بیمار AML را گزارش کرده اند. با این حال، مطالعات جمعی نشان داد که ایمونوفنوتیپ‌های LSC به طور قابل توجهی در بین بیماران ناهمگن هستند، زیرا LSCها اغلب در فراکسیون‌های CD34+CD38+ و گاهی اوقات در زیر مجموعه‌هایی که بیان CD34 را ندارند نیز یافت می‌شوند. علاوه بر این، کار، هزینه و تخصص مورد نیاز برای ارزیابی پیوند in vivo CSCها و نیاز به جمع‌آوری تعداد زیادی سلول زنده از بیماران مجموعاً کاربرد مستقیم سنجش‌های زنوگرافت را برای تصمیم‌گیری بالینی معمول و مدیریت بیماران مبتلا به سرطان محدود می‌کند. بنابراین تلاش‌های اخیر برای ادامه سرمایه‌گذاری بر ارزش پیش‌آگهی اندازه‌گیری‌های پیچیده LSC منجر به ایجاد یک امتیاز بیان ژن پیش‌آگهی "LSC17" برای بیماران مبتلا به AML شده است.

روش جدید تشخیص سلولهای بنیادی سرطانی قبل از بازگشت AML

روش تشخیص ما همان روشی است که برای شناسایی سلول‌های بنیادی خونی نادر (پیش‌سازها) جهت کمک به تعیین کیفیت سلول‌های اهداکننده پیوند مغز استخوان، بکارگرفته می‌شود. این اندازه گیری در حال حاضر برای بیماران AML اعمال شده است و ما دیدیم که این سلول‎های پیش ساز دارای جهش‌های ژنتیکی یک بیمار خاص هستند، که ما آن را سلول‎های پیش ساز لوسمیک (LPCs) نامیدیم. تشخیص این LPCها می‌تواند نتایج کوتاه‌مدت و بلندمدت بقای بیمار را پیش‌بینی کند، همچنین اگر این روش بهتر از اقدامات قبلی مورد استفاده در کلینیک یا آزمایشگاه‌ها برای اندازه‌گیری CSC‌ها نباشد، ولی روش ما بر روی حجم نمونه بیماران با بیش از 100 بیمار AML با موفقیت اعمال شده است.

این روش در آینده برای انواع دیگر سرطان‌ها اعمال می‌شود

برای انواع دیگر لوسمی مانند لنفوئید، به نظر ما می‌توان از یک آزمایش پیش ساز مشابه استفاده کرد. ما تصور می‌کنیم که این روش برای تومورهای جامد نیز امکان پذیر است، اما یک روش آزمایش جدید مورد نیاز خواهد بود زیرا هر نوع تومور بسته به نوع سلول‌هایش متفاوت است. برای مثال، نمونه‌های بافت پستان برای تشخیص CSCهای پستان مورد نیاز است. ما هیجان زده هستیم که محققان  ارزیابی کننده تومور جامد نیز از این الگوی "پیش ساز" اندازه گیری شده در یک ظرف برای پیش بینی نتایج بیمار استفاده کنند، همانطور که اکنون برای بیماری AML بزرگسالان این روش را ایجاد کرده ایم.

چگونگی شناسایی و ردیابی سلولهای بنیادی سرطانی قبل از ظهور مجدد بیماری

در حال حاضر برای AML، LPCها با استفاده از پروفایل‌های پیچیده و گران‌قیمت ژنی یا آزمایش پیوند اندازه‌گیری می‌شوند که در آن سلول‌های AML به موش‌های دارای نقص ایمنی تزریق می‌شوند و طی ماه‌ها اندازه‌گیری می‌شوند و آزمایش‌های ثانویه متعددی برای این اندازه‌گیری از CSCها مورد نیاز است. اکنون روش ما توسط اکثر آزمایشگاه‌ها به راحتی قابل استفاده است، و نسبتاً ارزان است، تنها هشت روز طول می‌کشد و فقط چند صد دلار هزینه دارد. این بدان معناست که حتی می‌تواند LPCها را در طول درمان و بعد از درمان اندازه‌گیری کند تا میزان عملکرد داروها و احتمال بازگشت سرطان را پیش‌بینی کرد.

مزیت این روش تشخیصی جدید

این به ما این امکان را می‌دهد که به صورت پویا روش‌های درمانی را تغییر داده و بیماران را قبل از اینکه بیماری آنها از کنترل خارج شود، تحت نظر داشته باشیم. این امر با درمان با بهترین داروها بر اساس نتایجLPC، در زمان‌های مناسب در طول درمان، نتایج بیماران را بهبود می‌بخشد. این امید ما است و چیزی است که در حال حاضر با در دست داشتن LPC در حال بررسی آن هستیم. ما می‌توانیم بسیاری از آزمایشگاه‌ها را ببینیم که به یک تلاش مشترک بزرگ‌تر می‌پیوندند، زیرا گروه‌های بیشتری می‌توانند به راحتی این سلول‌ها را اندازه‌گیری کنند و برای مدیریت بهتر بیماران به این تلاش بپیوندند.

پیام این مطالعه به بیماران سرطانی

ما می‌توانیم این سلول‌های کمیاب را که فکر می‌کنیم مسئول بازسازی بیماری هستند، اندازه‌گیری کنیم، یعنی زمان بازگشت سرطان را تخمین می‌زنیم. این به ما این امکان را می‌دهد تا بررسی کنیم که آیا اندازه گیری این سلول ها به ما این امکان را می‌دهد که بیماری را تشخیص دهیم، تا زودتر آن را درمان کنیم و/یا درمان را در طول مدیریت تغییر دهیم تا این سلول‌ها را بهتر از بین ببریم، به این امید که نرخ بقای بسیار بهبود یابد و عوارض جانبی مضر شیمی درمانی کاهش یابد.

جذاب ترین جنبه این تحقیق در مورد سرطان و سلولهای بنیادی آن

این واقعیت است که چنین جمعیت نادر و تقریبا غیرقابل شناسایی مانند CSCها مسئول شروع و بازسازی بیماری پس از شیمی درمانی هستند. CSCها ویژگی‌های مشترکی با سلول‎های طبیعی دارند و بنابراین در بیماران پنهان می‌شوند، بنابراین ما باید عملکرد آنها را اندازه گیری کنیم و نمی‌توانیم به راحتی آنها را به اندازه ویروس‌ها یا باکتری‌ها تشخیص دهیم. ما در نهایت در حال یافتن راه‌های ارزان‌تر و سریع‌تر برای شناسایی و درکCSCها هستیم، زیرا ما را به توسعه درمان‌هایی برای از بین بردن علت اصلی سرطان و کاهش طول مدت درمان نزدیک‌تر می‌کند.

افزایش آگاهی عمومی درباره بیماری سرطان ضروری است  

مردم باید درک کنند که اگرچه به مرور زمان روش‌های درمانی و تشخیصی سرطان بهتر می‌شود، اما هنوز از هر چهار بیمار در یک نفر شکست می‌خوریم. از نظر من این به اندازه کافی خوب نیست. ما می‌توانیم بهتر انجام دهیم، و راه‌های ابتکاری و عملی برای انجام این کار وجود دارد. ما این روش را به جای موش با بافت انسانی آزمایش می‌کنیم، درست است که در آن پیش بینی نتایج سخت تر است، ولی ما می‌توانیم آن را به سرعت به بیماران منتقل کنیم. همه ما هنوز در حال بهبودی از COVID-19 هستیم، اما سرطان هرگز متوقف نشده و در حال افزایش است. ما باید در مورد این بیماری که قاتل شماره یک در جهان است، به تجارت برگردیم، اما منابع محدودی داریم و اکنون به حمایت بیشتری نیاز داریم.

پایان مطلب/.

ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

کلیدواژه
کلیدواژه