یادداشت
چربیهای زیرپوستی بهعنوان محرکی نوین برای رویش مو
فعالسازی چربی زیرپوستی و آزادسازی اسیدهای چرب سلولهای فولیکول مو را تحریک کرده و رشد مجدد مو را امکانپذیر میکند.
امتیاز:
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بنیان، پژوهشگران در مطالعهای جدید نشان دادهاند که چربیهای زیرپوستیاتی (آدیپوسیتها) قادرند از طریق فرآیند چربی کافت (lipolysis) و آزادسازی اسیدهای چرب تکغیراشباع، سلولهای بنیادی اپیتلیال فولیکولهای مو را برای ورود به چرخه رشد فعال کنند، فرآیندی که میتواند جهشی بزرگ در درک باززایی مو و درمان ریزش مو باشد. در این مطالعه، پس از تحریک پوست موشها از طریق التهاب کنترلشده، ماکروفاژها به بافت چربی درونپوستی وارد شده و با تحریک بیان «سِروم آمیلوئید A3 (SAA3) در آدیپوسیتها، چربی کافت را فعال کردند. نتیجه این فرآیند، افزایش سطح اسیدهای چرب آزاد بود که توسط سلولهای بنیادی فولیکولی مو (eHFSCs) جذب و مسیرهای متابولیک جدیدی را فعال ساختند. در این مدل، هنگامی که چربی کافت یا ماکروفاژها بلوک شدند، رویش مجدد مو متوقف شد که نشان میدهد این مسیر برای باززایی مو حیاتی است. اما نکته غافلگیرکننده این است که، صرفاً استفاده موضعی از اسیدهای چرب تکغیراشباع (مانند اولئیک اسید) بدون نیاز به تحریک التهابی نیز منجر به تحریک فولیکولها و رشد مجدد مو در مدل موش شد.
مکانیسم مولکولی: از چربی کافت تا خروج از خاموشی
مطالعه مذکور جزئیات دقیقی از مسیر مولکولی فعالشده را نیز آشکار کرده است. ابتدا ماکروفاژها با تجمع در بافت چربی زیرپوستی منجر به بالا رفتن بیان SAA3 شدهاند. این پروتئین آدیپوسیتها را تحریک میکند تا با فعالسازی لیپازهای محدودکننده مسیر، چربی کافت انجام دهند. در نتیجه، قطر قطرههای لیپیدی در آدیپوسیتها کاهش یافته و سطح اسیدهای چرب آزاد افزایش مییابد. سلولهای بنیادی فولیکولی مو این اسیدهای چرب آزاد را از طریق ناقلی به نام CD36 جذب میکنند؛ در ادامه، کواکتیواتور رونویسی PGC‑1α فعال میشود که با افزایش اکسیداسیون اسید چرب و ایجاد میتوکندریهای جدید، ظرفیت انرژی سلولهای بنیادی را ارتقا میدهد. بهعبارتدیگر، سلولهای بنیادی از وضعیت خاموشی (quiescence) خارج شده و به سمت مرحله فعال شدن حرکت میکنند.
بافت چربی زیرپوستی و نقش آن در بازسازی پوست
پیش از این، پژوهشهای متعددی به نقش بافت چربی زیرپوستی (dermal white adipose tissue) در چرخه موی پوست پرداخته بودند؛ برای مثال، بیان این که چربیهای آندرودرمال با سیکل فولیکول مو مرتبطاند و کاهش حجم این بافت میتواند با تأخیر ورود به فاز رشد همراه باشد. مطالعه جدید اما فراتر رفته و مستقیماً مسیر متابولیک آزادسازی چربی را به فعالسازی سلولهای بنیادی فولیکول مو مرتبط کرده است، پیشرفت مهمی در فهم غیرفعال بودن فولیکولها در بسیاری از الگوهای ریزش مو.
نتایج آزمایشگاهی و شواهد حیوانی
در مدلهای موش بهصورت هماهنگشده، موشها در فاز تلژن (استراحت) مو بودند و بهواسطه تحریک سطحی پوست با سدیم دودسیل سولفات (SDS) یا آسیب لیزری، روند معکوسسازی تلژن به آناژن (فاز رشد) مشاهده شد.
پس از تحریک، نمای بافتی نشان داد که قطر قطرههای لیپیدی در آدیپوسیتها کاهش یافته و سطح تریگلیسیریدها افت کرده است، افزایش فسفوریلاسیون PLIN1 و بالا رفتن اسید چرب آزاد نیز ثبت شده است. بلوک کردن آنژیم لیپازATGL یا حذف ژنتیکی آن مانع رشد مجدد مو شد. توجه ویژه به این نکته ضروری است که صرفاً استفاده موضعی از اسیدهای چرب تکغیراشباع بدون نیاز به تحریک التهابی، در موشها موجبات رشد فولیکولها را فراهم آورد. این موضوع به معنی آن است که فعالسازی مسیر متابولیک چربی میتواند بدون ایجاد آسیب یا التهاب، موجب بازسازی مو شود. اگرچه یافتهها بسیار امیدوارکنندهاند، چندین نکته احتیاطآمیز وجود دارد: اول، این تحقیق عمدتاً در موش انجام شده و هنوز دادههای انسانی در این زمینه منتشر نشدهاند. برای مثال، جایگزین انسانی SAA3 که در موش نقشی کلیدی دارد، عمدتاً پروتئینهای SAA1/2 هستند که مسیر ممکن است اندکی متفاوت باشد. دوم، فولیکولهای مو در انسان پیچیدگی بیشتری از موش دارند؛ عوامل هورمونی، ژنتیکی، محیطی و سن میتوانند تأثیرگذار باشند. سوم، مکانیسم بلندمدت و ایمنی استفاده از اسیدهای چرب موضعی، یا اثرات جانبی احتمالی آن، هنوز بررسی نشدهاند. درنهایت، باید توجه داشت که بازسازی کامل فولیکولهای از بین رفته (مثلاً در آلوپسی آندروژنتیک شدید) ممکن است صرفاً با فعالسازی مسیر چربی امکانپذیر نباشد و ترکیب با روشهای دیگر (هورمونی، ژنتیکی، سلولی) لازم باشد.
پیامدهای بالینی احتمالی
نتایج این مطالعه میتواند پایه یک رویکرد درمانی نوین برای ریزش مو شود؛ بهویژه برای کسانی که فولیکولهای مو آنها کوچک شده اما هنوز زندهاند (مثلاً در مدلهای اولیه ریزش مو). با فعالسازی مسیر چربی کافت و آزادسازی اسیدهای چرب در نتیجه فعالسازی سلولهای بنیادی فولیکول مو، ممکن است بتوان فولیکولهای خاموش را مجدداً وارد فاز رشد نمود.
همچنین، با توجه به اینکه استفاده موضعی از اسیدهای چرب نتیجه قابلتوجهی داشته، میتوان تصور کرد که فرمهای سرم یا پمادهای مبتنی بر این اسیدها تولید شوند که نسبت به درمانهای تهاجمیتر، ایمنتر باشند. نکته مهم این است که این روش برخلاف درمانهای هورمونی یا پیوندی، بر متابولیسم سلولی تمرکز دارد. درعینحال، برای تجاریسازی چنین روشی، باید مطالعات بالینی انسانی، تعیین دوز بهینه، ایمنی بلندمدت، مقایسه نسبت به روشهای موجود، و همچنین متناسبسازی برای انسان انجام شود. مطالعه مذکور در راستای یک جریان در حال رشد است که نشان میدهد سلولهای بنیادی و باززایی بافت تحت تأثیر محیط فرونشینی (نیش) و متابولیسم سلولی قرار دارند. برای مثال، بررسیهای جامعتری نشان دادهاند که متابولیسم، بخصوص مسیرهای اکسیداسیون اسیدهای چرب، نقش مهمی در عملکرد سلولهای بنیادی دارد. علاوهبرآن، حوزه «تنظیم متابولیک سلولهای بنیادی» بهعنوان ابزار بالقوه در پزشکی بازساختی شناخته شده است؛ مطالعه فعلی نمونهای بسیار آشکار از کاربرد این مفهوم در بازسازی مو است. با توجه به این موضوع، مطالعه فوق میتواند راهی برای ترکیب روشهای بازساختی (مثل سلول درمانی یا فاکتور رشد) با مدیریت متابولیک و بافت چربی فراهم آورد؛ این ترکیب میتواند سینرژی درمانی ایجاد کند.
جمعبندی
محققان مسیر تازهای را برای فعالسازی فولیکولهای مو غیرفعال یافتهاند که از بافت چربی زیرپوستی سرچشمه میگیرد. این مسیر شامل ورود ماکروفاژها به بافت چربی، فعالسازی چربی کافت، آزادسازی اسیدهای چرب تکغیراشباع، جذب توسط فولیکولهای مو، فعال شدن PGC‑1α و ارتقای ظرفیت متابولیک برای خروج سلولهای بنیادی از خاموشی است. یافتهها در مدل حیوانی نتایج چشمگیری داشتهاند و میتوانند زمینه درمانهای جدید برای ریزش مو را فراهم کنند، هرچند ترجمه به انسان هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد و مطالعات بیشتر لازم است.
پایان مطلب./